ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادداشتی از سالارعقیلی
همدلی و همراهی با مردم در یک کنسرت آنلاین
سالارعقیلی
خواننده موسیقی ایران
قرار است فردا جمعه سوم مردادماه با همراهی همسرم حریر شریعت زاده و گروه مهربان «راز و نیاز» که همیشه همراه من بودهاند، کنسرت آنلاینی را برای مردم عزیز کشورم اجرا کنیم. متأسفانه شیوع ویروس کرونا در دنیا شرایط را به گونهای کرده است که همه برنامههای هنری و آموزشی بویژه اجراهای موسیقی به صورت آنلاین برگزار میشود و گویا همچنان قراراست این برنامهها ادامه داشته باشد تا بلکه کمی اوضاع و شرایط مساعدتر شود.
ایده برگزاری کنسرت آنلاین به مدتها پیش برمیگردد و به نوبه خودم تصمیم داشتیم در این روزهای سخت و نگران کننده با اجرای یک برنامه، فضایی آرام و به دور از استرس را برای مردم عزیز کشورمان ایجاد کنیم، تا بار دیگر امید و نشاط به جامعهمان بازگردد. زمانی که شرکت برگزار کننده پیشنهاد اجرای کنسرت به شکل آنلاین را مطرح کرد، ما بسیار استقبال کردیم و با کمال میل این اجرا را برای هموطنان عزیزانمان پذیرفتیم. همه ما میدانیم این روزها حال مردم چه به لحاظ اقتصادی و چه روحی بسیار بد است و امیدواریم در مدت زمان دو ساعتی که در کنار مردم هستیم، بتوانیم اجرای موفقی داشته باشیم و آرامش فکری را به هموطنان عزیز کشورمان برگردانیم. البته اجرای کنسرت آنلاین تفاوتهایی با کنسرت حضوری دارد، اجرای کنسرت حضوری حال و هوای خاص خود را دارد و ما دراین نوع اجرا به نفس گرم مردم عزیزمان دل بستهایم و از حضورشان انرژی میگیریم و این مردم هستند که همیشه با دستان گرمشان هنرمندان را نگاه میدارند اما اگر این دستان باز شود همه هنرمندان فرو میریزند. بنابراین شرایط امروزه به گونه ای شده است که مجبور به اجرای کنسرت آنلاین هستیم هرچند که آن عشق وانرژی که از روبه رو از مردم دریافت میکنیم ازطریق فضای مجازی کمتر ساطع میشود اما چه کنیم که همه برنامهها به صورت آنلاین شده و مجبوریم با این شرایط سازگار باشیم.
قطعاتی که قراراست در این کنسرت اجرا شود کارهایی است که مردم عزیز دوست دارند و از سالار عقیلی انتظار شنیدن آن را دارند و البته در کنار آن چند قطعه جدید هم اجرا خواهیم کرد. ما در این کنسرت طبق پروتکل های بهداشتی رفتار کردیم و از نوازندههای عزیز هم تقاضا کردیم تمامی شرایط و پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند تا مشکلی برای کسی به وجود نیاید و البته همه هم همراهی کردند. این کنسرت ساعت 20:30 دقیقه از طریق اپلیکیشن لنز ایرانسل برگزار میشود.
خواننده موسیقی ایران
قرار است فردا جمعه سوم مردادماه با همراهی همسرم حریر شریعت زاده و گروه مهربان «راز و نیاز» که همیشه همراه من بودهاند، کنسرت آنلاینی را برای مردم عزیز کشورم اجرا کنیم. متأسفانه شیوع ویروس کرونا در دنیا شرایط را به گونهای کرده است که همه برنامههای هنری و آموزشی بویژه اجراهای موسیقی به صورت آنلاین برگزار میشود و گویا همچنان قراراست این برنامهها ادامه داشته باشد تا بلکه کمی اوضاع و شرایط مساعدتر شود.
ایده برگزاری کنسرت آنلاین به مدتها پیش برمیگردد و به نوبه خودم تصمیم داشتیم در این روزهای سخت و نگران کننده با اجرای یک برنامه، فضایی آرام و به دور از استرس را برای مردم عزیز کشورمان ایجاد کنیم، تا بار دیگر امید و نشاط به جامعهمان بازگردد. زمانی که شرکت برگزار کننده پیشنهاد اجرای کنسرت به شکل آنلاین را مطرح کرد، ما بسیار استقبال کردیم و با کمال میل این اجرا را برای هموطنان عزیزانمان پذیرفتیم. همه ما میدانیم این روزها حال مردم چه به لحاظ اقتصادی و چه روحی بسیار بد است و امیدواریم در مدت زمان دو ساعتی که در کنار مردم هستیم، بتوانیم اجرای موفقی داشته باشیم و آرامش فکری را به هموطنان عزیز کشورمان برگردانیم. البته اجرای کنسرت آنلاین تفاوتهایی با کنسرت حضوری دارد، اجرای کنسرت حضوری حال و هوای خاص خود را دارد و ما دراین نوع اجرا به نفس گرم مردم عزیزمان دل بستهایم و از حضورشان انرژی میگیریم و این مردم هستند که همیشه با دستان گرمشان هنرمندان را نگاه میدارند اما اگر این دستان باز شود همه هنرمندان فرو میریزند. بنابراین شرایط امروزه به گونه ای شده است که مجبور به اجرای کنسرت آنلاین هستیم هرچند که آن عشق وانرژی که از روبه رو از مردم دریافت میکنیم ازطریق فضای مجازی کمتر ساطع میشود اما چه کنیم که همه برنامهها به صورت آنلاین شده و مجبوریم با این شرایط سازگار باشیم.
قطعاتی که قراراست در این کنسرت اجرا شود کارهایی است که مردم عزیز دوست دارند و از سالار عقیلی انتظار شنیدن آن را دارند و البته در کنار آن چند قطعه جدید هم اجرا خواهیم کرد. ما در این کنسرت طبق پروتکل های بهداشتی رفتار کردیم و از نوازندههای عزیز هم تقاضا کردیم تمامی شرایط و پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند تا مشکلی برای کسی به وجود نیاید و البته همه هم همراهی کردند. این کنسرت ساعت 20:30 دقیقه از طریق اپلیکیشن لنز ایرانسل برگزار میشود.
محمد مایلی کهن در گفتوگو با «ایران» سکوتش را شکست:
از بس غصه خوردم باید قلبم را عمل کنم
حامد جیرودی
خبرنگار
محمد مایلی کهن چهرهای ویژه در فوتبال ایران محسوب میشود. شخصیتی که به صراحت کلام شهرت دارد و بسیاری نیز بر این باورند که این موضوع با صداقت کلام نیز همراه است. شاید بتوان اینطور گفت که خیلی مواقع، صحبتهای حاجی مصداق ضرب المثل «سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند» است و البته گاهی هم حاجی خود را درگیر مسائل و اتفاقاتی کرده و بعضاً زیاده رویهایی داشته که به نظر میرسد چندان با وجهه او
تناسب ندارد.
البته سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران مدت هاست که از فعالیتهای فوتبالی به دور است و مانند مردم عادی روزگار میگذراند. با این حال صحبتهای او درباره اتفاقهای روز جامعه و مسائل فوتبال، شنیدنی است. مدت نسبتاً زیادی است که مایلی کهن تمایلی به مصاحبه ندارد و در این مدت ردپایی از او در رسانهها وجود نداشت. با این اوصاف حاجی مایلی در گفتوگو با «ایران» سکوت خود را شکست و درباره مسائل مختلف به صحبت پرداخت. او نقدهای تندی دارد که مثل همیشه از بیان آنها ابایی ندارد؛ حاجی معتقد است نقدهایش حرف دل مردم است.
چرا وضعیت سرخابیها سروسامان نمیگیرد؟
این پیشکسوت فوتبال ایران صحبتهای خود را اینگونه آغاز کرد: «سؤال من این است که استقلال و پرسپولیس متعلق به کجا هستند؟ برای وزارت ورزش. مدیران عامل این تیمها را چه کسی تعیین میکند؟ وزارتخانه یا رئیس سازمان تربیت بدنی که قبلاً بودند. اعضای هیأت مدیره را هم خود این آقایان تعیین میکردند. من خودم کارمند سازمان تربیت بدنی بوده ام. مدیران عامل این باشگاهها هم کارمند وزارت ورزش یا سازمان تربیت بدنی بودهاند. الان اینها این همه خسارت به بار آوردهاند ولی اگر دو ریال به حقوق من و شما بخواهد اضافه شود، باید هزارجور نمیشود و نداریم و این حرفها بشنویم. چطور به آنها این همه پول و دلار دادهایم؟ بعد هم میگویند بدهکاریم. الان آقای رسول پناه رئیس پرسپولیس است یا کارمند این باشگاه؟ یا آقای سعادتمند رئیس استقلال است یا کارمند این باشگاه؟ 10 سال پیش انصاری فرد را آزمایش کردیم ولی آزمایش خوبی نبود. غیر از این است؟ ولی دوباره بعد از 10 سال او را آوردیم. این همه آدم آمدهاند و رفتهاند ولی بدهی روی بدهی آمده است. به قول خدا بیامرز «رضا چاچا» توپ جمع کن تیم ملی، همیشه یک تکیه کلام داشت که میگفت:«تمام شد، رفت» ما هم باید بگوییم، تمام شد رفت. تنها چیزی که به جایی نرسید، صدای ما
آدم هاست.»
صعود میکنیم، صعود نمیکنیم کیلویی چند است؟
در حال حاضر خیلی از هواداران، بعد از ماجراهای مارک ویلموتس و آمدن دراگان اسکوچیچ، نگران تیم ملی در راه صعود به جام جهانی هستند. وضعیت تیم ملی چگونه است؟ سرمربی پیشین تیم ملی به این سؤال چنین واکنشی داشت: «آقا صعود میکنیم، صعود نمیکنیم کیلویی چند است؟ (خنده تلخی میزند)
این بازیکن اسبق پرسپولیس و تیم ملی یادآور شد: «خنده دار است. مثلاً در همین موضوع استقلال و پرسپولیس، مقصر اصلی چه کسی بوده است؟ غیر از این است که وزارت ورزش مقصر است؟ مجمع این دو باشگاه یعنی چی؟ مجمع فرمالیته و نمایشی است. چه کسی اعضای این مجامع را تعیین میکند؟ وزارت انتخاب میکند. بعد هم شما مایلی کهن را یک مدت جایی میگذارید، بعد دوباره امتحانش میکنید؟ باز دوباره انصاری فرد را میآورید؟ رئیس فدراسیون پزشکی ما چند سال پیش چه کسی بود؟ آقای خلیلیان چند سال رئیس بود و این چند وقت هم سرپرست ولی حالا صوری استعفا داده تا دوباره در انتخابات این فدراسیون شرکت کند.»
با شیوع ویروس کرونا، بسیاری از تیمهای لیگ برتری، مربیان و بازیکنان به آغاز دوباره مسابقات اعتراض داشتند و معتقد بودند پروتکلهای بهداشتی رعایت نمیشود اما تعدادی دیگر نیز بر شروع و ادامه رقابتها تأکید داشتند. این مربی فوتبال درباره اینکه ادامه لیگ نوزدهم به صلاح بود یا نه؟ گفت:«ببینید ما در همه چیز بهدنبال منافع شخصی خودمان هستیم. این لیگها در همه کشورهای پیشرفته برگزار شد. آلمان و اسپانیا که تمام شد و ایتالیا و انگلیس هم رو به پایان است. حالا آنها چرا برگزار کردند. دیدند که در این بلبشو و کرونا، با وجود همه مشکلاتی که در جامعهشان وجود داشته است، فوتبال لذت را در بین خانوادهها میآورد اما ما از دید منافع شخصی و فردی خودمان به قضیه نگاه میکنیم وگرنه در مجموع و با اینکه تماشاگران به استادیوم نمیروند، میبینیم که چقدر بیننده تلویزیونی را جذب میکند. شاید کسی که در آن لحظه فوتبال تماشا میکند، به خیلی چیزها توجه نکند و آرامش نسبی پیدا میکند و کشورهای پیشرفته هم به همین خاطر مسابقاتشان را برگزار کردند. حالا اینجا هر روز با هم دعوا کنیم که این طور است و آن طور است. همه چیزمان مثل سایر امور است.»
سرمربی اسبق تیم ملی درباره اینکه خیلی از هواداران ناامید هستند که در پرونده ویلموتس به پیروزی برسیم گفت:«ما در کدام پرونده موفق بودهایم که در این یکی باشیم؟ بین این مربیانی که آمدند، خوبشان برانکو بود اما همین برانکو برادرش را دستیار خود کرد که فکر میکنم در مهد کودک هم مربیگری
نکرده بود.»
انتقاد از خارجیهای بیکیفیت
زلانکو ایوانکوویچ برادر برانکو دورهای مربی برق شیراز بود که نتیجه خوبی نگرفت و برکنار شد. مایلی کهن در این خصوص گفت: «یک دوره نبود. چند بازی بود و بعد رفت. خود آقای برانکو چند بازیکن آورد که اصلاً بازی نکردند و حالا چند میلیون دلار بدهی سر آنها داریم. این برای پرسپولیس. از آن طرف میگویند استراماچونی فلان بود. اگر علیرضا منصوریان به جای او 6، 5 هفته نتیجه نمیگرفت که اعدامش میکردند اما وقتی استراماچونی رفت، گفتند تمام تیمهای دنیا او را میخواهند. او الان کجا سر کار است؟ یا به نوعی دیگر کالدرون. اینها چیزهایی است که قبلاً اصلاً وجود نداشت. یکبار محمد عبده مالک وقت باشگاه پرسپولیس به جذب یک بازیکن بیکیفیت خارجی بشدت انتقاد داشت. او مالک بود.
یعنی از جیب خودش پول میداد و برای همین هم دلش میسوخت. کارمند پرسپولیس که نبود. من به شخصیت حقیقی آقایان رسول پناه و سعادتمند احترام میگذارم اما اینها کارمند باشگاه و حقوق بگیر هستند. عجیب است که حساب و کتابی هم نیست و وزارت ورزش از سازمان بازرسی و وزارت اطلاعات خواسته تا در این زمینه ورود پیدا کرده و کمک کنند. میگویند کی بود، کی بود، من نبودم. مگر مدیران عامل استقلال و پرسپولیس را شخص دیگری تعیین میکند؟ خود شما تعیین میکنید. آقای رسول پناه را که من نمیشناسم اما رغبتی کارمند وزارت ورزش و همکار خود من بوده است. آقای سعادتمند مگر کارمند وزارت ورزش نبوده؟ بعد فردا بگوییم سعادتمند اشتباه کرده، کارش بدون نظر وزارت ورزش بوده است؟ آیا ایرج عرب بدون نظر وزارت کار کرد؟»
مایلی کهن در حالی به عبده، مالک پرسپولیس اشاره داشت که گاهی حرف و حدیثهایی درباره او مطرح میشود. مثل نقش داشتن او در مرگ مشکوک جهان پهلوان تختی که در برخی نشریات در سالهای گذشته منتشر شده بود. مایلی کهن به این موضوع چنین واکنشی داشت:«از این میگویندها پشت سر چه کسی نبوده است؟ از این میگویندها زیاد است. تیمسار خسروانی مالک پیشین باشگاه استقلال که تازه فوت کردهاند، معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی بود. تمام این مجموعههای تاج و دیهیم و افسر و نگهبان و ... برای او بود.» او درباره درگیری چند وقت پیش بین هواداران استقلال و پرسپولیس در فضای مجازی بر سر مالکان قدیمی دو باشگاه و پیشکسوتان فقیدی چون همایون بهزادی، جعفر کاشانی و ناصر حجازی هم گفت:«اینها که دیگر چیزهای چیپی است که در فضای مجازی وجود دارد و من اصلاً وارد آن نمیشوم. خوشبختانه نه اینستاگرام دارم و نه تلگرام و این چیزها را نمیبینم. آدم فقط دلش برای این مملکت و مردم میسوزد.»
بــــرش
باید حقوق ۴ میلیونی ام را مدیریت کنم تا دچار مشکل نشوم
مایلی کهنی این صحبتها را میکند که دردمند و دلسوخته کشور و مردم است و از بیان حقیقت در جاهایی ضربه هم خورده است. او درباره این موضوع چنین صحبت کرد: «بله اما چرا واقعیتها را نمیخواهیم بپذیریم؟ اینها درد است. از من که گذشته است. من معلوم نیست چند صباحی زنده باشم یا نباشم. همه جای بدنم هم عیب دارد. از تیروئید تا پروستات؛ قلبم را هم باید عمل باز کنم و فنر بزنم. الان برای قلب خودم باید پلاویکس بخورم. البته به من لطف دارند ولی شما برو بگرد ببین دارو پیدا میکنی؟»
مایلی کهن، فوتبالیست و سالها ورزشکار بوده است. او چرا به این بیماریها دچار شده؟ حاجی در پاسخ گفت: «بهدلیل اینکه از بس غصه خوردم. میبینم هر کسی حقه بازتر و کلکتر است و زیر و رو میکشد، بهای بیشتری به او داده میشود.»
او درباره حال و روز این روزهای خود و اینکه چه کار میکند هم چنین توضیح داد: «من بیشتر در خانه هستم. مگر اینکه هر دو سه روز یک بار بیرون بروم و چیزی بخرم. بیشتر در کنار عیالمان هستیم و غر میزنیم. بیشتر غرهایم هم بیمورد است. به خاطر اینکه از بس در خانه مینشینم.»
این در حالی است که مایلی کهن قبلاً دوچرخه سواری میکرد و سری به تمرینات تیم ملی هم میزد. او در این باره گفت: «نه من همان طور که گفتم حالم زیاد مساعد نیست و باید قلبم را عمل کنم. غده تیروئیدم عود کرده و چربیام بسیار بالا رفته و الان به نوعی دیابت نوع 2 دارم. اوضاعم، اوضاع مناسبی نیست. ان شاءالله خدا به همه مردم دنیا و مردم عزیز کشورم سلامتی بدهد. به مردم موفقیت بدهد و به مسئولان هم این توفیق را بدهد که خدمت کنند.»
او درباره اینکه مردم صراحت کلام و صداقت او را دوست دارند هم گفت:«بعضیها به من میگویند تو حماقت کلام داری. در جایی که خیلیها دروغ میگویند و فیلم بازی میکنند، تو چه میگویی؟ به قول آن خواننده که سبیل داشت و میخواند: چه بگویم؟ عقده دل را پیش کی وا بکنم....»
او درباره اینکه گفته بود به صدای یکی از خواننده های قدیمی علاقه دارد هم گفت: «هنوز هم او را دوست دارم. ولی واقعاً آدم افسوس میخورد و یک کارهایی میکند که چند سال بعد میگوید ای کاش این کار را نکرده بودم. وقتی خیلی از مردم نجیب کشورم، قطره قطره آب میشوند، ناراحت میشوم. من که خانه دارم اما آنکه ندارد و باید اجاره خانه بدهد و کارمند است چه کند؟ من با فوق لیسانس و 34 سال سابقه که پست مدیر کلی هم داشتم، کارشناس مسئول بودم و مدیر کل برنامهریزی سازمان تربیت بدنی بودم، الان 4 میلیون تومان دریافتیام است. همه چیز هم دارم اما اگر این حقوق را مدیریت نکنم، دچار مشکل میشوم. حالا خدا را شکر برخی همین سه چهار تومن را میگیرند. آنهایی که نمیگیرند، چه میکنند؟»
رئیس جمهوری دیروز در جلسه هیأت دولت اعلام کرد
خبرهای خوش برای مردم
■وام ودیعه مسکن به مستأجران پرداخت میشود؛ در تهران ۵۰ میلیون، شهرهای بزرگ ۳۰ میلیون و شهرهای کوچک ۱۵ میلیون تومان
■همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلان از پاییز امسال عملیاتی میشود ■ 32 هزار میلیارد تومان بدهی دولت به تأمین اجتماعی برای نخستین بار طی 14 سال گذشته پرداخت شد ■ نسل پنجم اینترنت از روزهای آینده فعالیت خود را در تهران آغاز میکند
■یکی از داروهایی که میتواند به روند درمان بیماران کرونایی کمک کند در هفته آینده در اختیار قرار میگیرد
8 و 9
گزارش «ایران» از تحکیم روابط تهران با دوستان و همسایگان
توافق های بلندمدت از چین و عراق تا افغانستان و روسیه
گروه سیاسی/ رسیدن تهران و پکن به آستانه یک توافق راهبردی و تلاش برای امضای توافقی مشابه از سوی مقامهای ایران و روسیه، سرفصل تحولات مهمی است که اخبار آن درست در هنگامه فشار حداکثری امریکا علیه ایران روی خروجی رسانههای منطقهای و بینالمللی قرار گرفته است. تحولاتی که ضربان مهم آن را دولت حسن روحانی از همان آغاز به کار با تأکیدهای مکررش بر ضرورت روابط دوستانه با همه همسایگان و تأکید بر اهمیت روابط نزدیک با کشورهای منطقه خاورمیانه به صدا در آورده بود.
حالا در شرایطی که سیاست تحریم امریکا روند اجرای توافق هستهای را به موضوع چالش جدید ایران و شرکای اروپاییاش تبدیل کرده است، تهران فرصت را مناسب دیده با اتکا به ظرفیت همسایگان دور و نزدیکش در آسیا و خاورمیانه، وضعیت را به سود خویش تغییر دهد. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران که به تازگی از سفر مهم روسیه بازگشته است، روز گذشته در حاشیه جلسه دولت از قرار گرفتن ایران و چین در آستانه امضای سند راهبردی 25 ساله میان دو کشور خبر داد و گفت دو طرف آماده نهایی کردن آن هستند. سندی که به گفته ظریف در صورت نیاز به تصویب مجلس خواهد رسید و افکار عمومی از جزئیات آن آگاه خواهند شد. وزیر خارجه علاوه بر این خبر، به سفر مهم روز سهشنبه خود به روسیه اشاره کرد و ضمن اشاره به گفتوگوی یکساعته با رئیسجمهوری روسیه از طریق صحبت تلفنی امن و رساندن پیام ویژه رئیسجمهوری ایران درباره وضعیت برجام، هدف از این گفتوگو را رایزنی پیرامون توافقی دانست که پیشتر و در زمان دولت اصلاحات به مدت 20 سال بین دو کشور ایران و روسیه امضا شده بود و دو کشور تصمیم گرفته بودند که در صورت رضایت از اجرای قرارداد هر ۵ سال یکبار این توافق را تمدید کنند. به گفته وزیر خارجه ایران، در شرایطی که صرف اتوماتیکوار تمدید کردن این قرارداد با واقعیتهای کنونی نظام بینالمللی و نوع روابط دو کشور سازگاری ندارد و این قرارداد دو بار تاکنون تمدید شده و اسفندماه مدت تمدید دوباره آن به اتمام میرسد، تصمیم گرفته شده تا یک قرارداد راهبردی جامع و درازمدت بین دو کشور تدوین و قرارداد مورد اشاره به روز و برای تصویب به مجلس دو کشور ارائه شود. این عزم و اراده برای تقویت همکاریهای دوجانبه البته به دو قدرت بزرگ یعنی چین و روسیه محدود نیست و در روزهای اخیر گامهای عملی برای توسعه همکاریها با کشورهای همسایه شرق و غرب هم برداشته شده است. هفته گذشته سیدعباس عراقچی معاون وزیر خارجه به افغانستان سفر کرد و گفتوگوها درباره سند همکاری جامع دو کشور را به پیش برد.
او در کابل گفته بود: «برای تهیه این سند پنج کمیته تشکیل شده است که شامل کمیتههای اقتصادی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی اتباع و آب است. کار در سه کمیته فرهنگی، آب و اتباع پایان یافته است و در دو کمیته دیگر رایزنیها و گفتوگوها ادامه دارد.» روز سهشنبه هم با سفر نخستوزیر عراق به ایران زمینههای تقویت و توسعه همکاریها در رایزنیهای مختلف با مقامات ایرانی مطرح شد و آنگونه که رئیس جمهوری تأکید کرد دو کشور رسیدن به تجارت 20 میلیارد دلاری را هدفگذاری کردهاند.حرکت به سمت تنظیم و امضای دو سند راهبردی با چین و روسیه در بحبوحه تحولات جاری نشان از آن دارد که روابط ایران و کشورهای آسیایی در دولت روحانی جنبهای راهبردی به خود گرفته است.
تغییری که گرچه بیتأثیر از توسعه معنادار رابطه تهران با پکن و مسکو در فضای پسابرجام نیست اما بیش از آن در این واقعیت ریشه دارد که دولت یازدهم و دوازدهم نگاه همه جانبه به مراودات دیپلماتیک را در دستور کار قرار داده و این بر خلاف ادعای مخالفانی است که دولت را متهم به داشتن نگاه به غرب و بیتوجهی به حوزه شرق و همسایگان میکنند.
وجود این اراده و تلاش از سوی دولت روحانی برای بدست گرفتن مدیریت مراودات ایران در منطقه آسیا و توسعه دادن آن در حالی بود که در ابتدا مجموعهای از عوامل دست به دست یکدیگر داد تا آنچه دولت از آغاز بر آن تأکید داشت در مسیر اجرا با فراز و فرودهای متعددی مواجه گردد و در برخی حوزهها به نتایجی کاملاً متفاوت از آنچه پیشبینی میشد، بینجامد و بهانه به دست برخی منتقدان دولت دهد که بگویند تمرکز سیاست خارجی ایران بر مذاکرات هستهای و رابطه با غرب سبب غفلت از رابطه با سایر حوزهها از جمله توسعه مناسبات با کشورهای آسیایی و منطقه خاورمیانه شده است. گزارهای که بعدها با وجود در اولویت قرار گرفتن مذاکرات هستهای، چندان منطبق بر واقعیتهای روی داده در روابط ایران با کشورهای تأثیرگذار منطقه آسیا و خاورمیانه نبود. چه دیپلماسی ایران در دوره اخیر از نگاه مبتنی بر اتکای صرف به شرق یا غرب به سمت تأمین اهداف دوجانبه و منطقهای از طریق افزایش همکاریها و مبادلات اقتصادی و در دستورکار قراردادن سیاست تنش زدایی و اعتمادسازی متقابل سوق پیدا کرد.
اوجگیری رابطه با دو قطب بزرگ شرق
اکنون کشورهای غربی در حالی به تماشای اوج گرفتن رابطه ایران با دو قطب بزرگ آسیا نشستهاند که روسیه و چین تا پیش از آن در مهمترین موضع گیریها علیه ایران بویژه در زمینه مسأله هستهای، سیاست همسویی با کشورهای منظومه غرب از خود نشان داده بودند. با این حال ایران فارغ از همه اختلاف نظرها و به واسطه اثبات پایبندی خود به تعهدات قانونیاش در چارچوب برجام، توانست به ترمیم رابطه خود با کشورهای حوزه شرق بپردازد. دیپلماسی اصولیای که بازتابش را در تغییر نسبی رویکرد مسکو و پکن درباره مهمترین موضوع اختلاف یعنی موضوع هستهای و همچنین مباحث منطقهای همچون سوریه نشان داد و این دو کشور را بر آن داشت تا در رویگردانی آشکار از همراهی با سیاستهای غرب، در خصوص برجام کنار ایران بایستند.
همکاری ایران با دو کشور بزرگ آسیایی و اروپایی از نوع آنچه این روزها در حال رخ دادن است، بدون شک همکاری غیرقابل تکراری با سایر کشورهای منطقه آسیا و خاورمیانه نخواهد بود. اگرچه بیشتر روندهای جاری از تأثیرگذاری نسبی فشار سیاست تحریمی امریکا بر ایران و تخریب روند اجرای برجام حکایت میکند، اما آنچه ناظران بینالمللی اکنون شاهد هستند و بر آن اتفاق نظر دارند این است که انزوای عقلانیت و تفوق افراط در دولت ترامپ، فضای مناسبی را برای ایران فراهم کرده است. این فضای مناسب که دولت روحانی تاکنون به خوبی از آن بهره برده در تحریک نظامی یا تصمیمگیران هیجان زده دولت امریکا و کمک به ائتلافی ناخواسته به نفع ترامپ نبوده است بلکه ایران در شرایط کنونی توانسته با پایبندی به موازین بینالمللی و حفظ دیپلماسی مستمر با اروپا و تقویت اتحادهای خود با بلوک شرق جزئی از موج اعتراضی علیه رویکرد یکجانبه ترامپ باشد. این راهی است که دولت ایران برگزیده است اما بیتردید تا رسیدن به نقطه مطلوب فارغ از فراز و نشیب و بیتأثیر از منفعتهای احتمالی حاکم بر روابط کشور با دیگر بازیگران بینالمللی نخواهد ماند.
حالا در شرایطی که سیاست تحریم امریکا روند اجرای توافق هستهای را به موضوع چالش جدید ایران و شرکای اروپاییاش تبدیل کرده است، تهران فرصت را مناسب دیده با اتکا به ظرفیت همسایگان دور و نزدیکش در آسیا و خاورمیانه، وضعیت را به سود خویش تغییر دهد. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران که به تازگی از سفر مهم روسیه بازگشته است، روز گذشته در حاشیه جلسه دولت از قرار گرفتن ایران و چین در آستانه امضای سند راهبردی 25 ساله میان دو کشور خبر داد و گفت دو طرف آماده نهایی کردن آن هستند. سندی که به گفته ظریف در صورت نیاز به تصویب مجلس خواهد رسید و افکار عمومی از جزئیات آن آگاه خواهند شد. وزیر خارجه علاوه بر این خبر، به سفر مهم روز سهشنبه خود به روسیه اشاره کرد و ضمن اشاره به گفتوگوی یکساعته با رئیسجمهوری روسیه از طریق صحبت تلفنی امن و رساندن پیام ویژه رئیسجمهوری ایران درباره وضعیت برجام، هدف از این گفتوگو را رایزنی پیرامون توافقی دانست که پیشتر و در زمان دولت اصلاحات به مدت 20 سال بین دو کشور ایران و روسیه امضا شده بود و دو کشور تصمیم گرفته بودند که در صورت رضایت از اجرای قرارداد هر ۵ سال یکبار این توافق را تمدید کنند. به گفته وزیر خارجه ایران، در شرایطی که صرف اتوماتیکوار تمدید کردن این قرارداد با واقعیتهای کنونی نظام بینالمللی و نوع روابط دو کشور سازگاری ندارد و این قرارداد دو بار تاکنون تمدید شده و اسفندماه مدت تمدید دوباره آن به اتمام میرسد، تصمیم گرفته شده تا یک قرارداد راهبردی جامع و درازمدت بین دو کشور تدوین و قرارداد مورد اشاره به روز و برای تصویب به مجلس دو کشور ارائه شود. این عزم و اراده برای تقویت همکاریهای دوجانبه البته به دو قدرت بزرگ یعنی چین و روسیه محدود نیست و در روزهای اخیر گامهای عملی برای توسعه همکاریها با کشورهای همسایه شرق و غرب هم برداشته شده است. هفته گذشته سیدعباس عراقچی معاون وزیر خارجه به افغانستان سفر کرد و گفتوگوها درباره سند همکاری جامع دو کشور را به پیش برد.
او در کابل گفته بود: «برای تهیه این سند پنج کمیته تشکیل شده است که شامل کمیتههای اقتصادی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی اتباع و آب است. کار در سه کمیته فرهنگی، آب و اتباع پایان یافته است و در دو کمیته دیگر رایزنیها و گفتوگوها ادامه دارد.» روز سهشنبه هم با سفر نخستوزیر عراق به ایران زمینههای تقویت و توسعه همکاریها در رایزنیهای مختلف با مقامات ایرانی مطرح شد و آنگونه که رئیس جمهوری تأکید کرد دو کشور رسیدن به تجارت 20 میلیارد دلاری را هدفگذاری کردهاند.حرکت به سمت تنظیم و امضای دو سند راهبردی با چین و روسیه در بحبوحه تحولات جاری نشان از آن دارد که روابط ایران و کشورهای آسیایی در دولت روحانی جنبهای راهبردی به خود گرفته است.
تغییری که گرچه بیتأثیر از توسعه معنادار رابطه تهران با پکن و مسکو در فضای پسابرجام نیست اما بیش از آن در این واقعیت ریشه دارد که دولت یازدهم و دوازدهم نگاه همه جانبه به مراودات دیپلماتیک را در دستور کار قرار داده و این بر خلاف ادعای مخالفانی است که دولت را متهم به داشتن نگاه به غرب و بیتوجهی به حوزه شرق و همسایگان میکنند.
وجود این اراده و تلاش از سوی دولت روحانی برای بدست گرفتن مدیریت مراودات ایران در منطقه آسیا و توسعه دادن آن در حالی بود که در ابتدا مجموعهای از عوامل دست به دست یکدیگر داد تا آنچه دولت از آغاز بر آن تأکید داشت در مسیر اجرا با فراز و فرودهای متعددی مواجه گردد و در برخی حوزهها به نتایجی کاملاً متفاوت از آنچه پیشبینی میشد، بینجامد و بهانه به دست برخی منتقدان دولت دهد که بگویند تمرکز سیاست خارجی ایران بر مذاکرات هستهای و رابطه با غرب سبب غفلت از رابطه با سایر حوزهها از جمله توسعه مناسبات با کشورهای آسیایی و منطقه خاورمیانه شده است. گزارهای که بعدها با وجود در اولویت قرار گرفتن مذاکرات هستهای، چندان منطبق بر واقعیتهای روی داده در روابط ایران با کشورهای تأثیرگذار منطقه آسیا و خاورمیانه نبود. چه دیپلماسی ایران در دوره اخیر از نگاه مبتنی بر اتکای صرف به شرق یا غرب به سمت تأمین اهداف دوجانبه و منطقهای از طریق افزایش همکاریها و مبادلات اقتصادی و در دستورکار قراردادن سیاست تنش زدایی و اعتمادسازی متقابل سوق پیدا کرد.
اوجگیری رابطه با دو قطب بزرگ شرق
اکنون کشورهای غربی در حالی به تماشای اوج گرفتن رابطه ایران با دو قطب بزرگ آسیا نشستهاند که روسیه و چین تا پیش از آن در مهمترین موضع گیریها علیه ایران بویژه در زمینه مسأله هستهای، سیاست همسویی با کشورهای منظومه غرب از خود نشان داده بودند. با این حال ایران فارغ از همه اختلاف نظرها و به واسطه اثبات پایبندی خود به تعهدات قانونیاش در چارچوب برجام، توانست به ترمیم رابطه خود با کشورهای حوزه شرق بپردازد. دیپلماسی اصولیای که بازتابش را در تغییر نسبی رویکرد مسکو و پکن درباره مهمترین موضوع اختلاف یعنی موضوع هستهای و همچنین مباحث منطقهای همچون سوریه نشان داد و این دو کشور را بر آن داشت تا در رویگردانی آشکار از همراهی با سیاستهای غرب، در خصوص برجام کنار ایران بایستند.
همکاری ایران با دو کشور بزرگ آسیایی و اروپایی از نوع آنچه این روزها در حال رخ دادن است، بدون شک همکاری غیرقابل تکراری با سایر کشورهای منطقه آسیا و خاورمیانه نخواهد بود. اگرچه بیشتر روندهای جاری از تأثیرگذاری نسبی فشار سیاست تحریمی امریکا بر ایران و تخریب روند اجرای برجام حکایت میکند، اما آنچه ناظران بینالمللی اکنون شاهد هستند و بر آن اتفاق نظر دارند این است که انزوای عقلانیت و تفوق افراط در دولت ترامپ، فضای مناسبی را برای ایران فراهم کرده است. این فضای مناسب که دولت روحانی تاکنون به خوبی از آن بهره برده در تحریک نظامی یا تصمیمگیران هیجان زده دولت امریکا و کمک به ائتلافی ناخواسته به نفع ترامپ نبوده است بلکه ایران در شرایط کنونی توانسته با پایبندی به موازین بینالمللی و حفظ دیپلماسی مستمر با اروپا و تقویت اتحادهای خود با بلوک شرق جزئی از موج اعتراضی علیه رویکرد یکجانبه ترامپ باشد. این راهی است که دولت ایران برگزیده است اما بیتردید تا رسیدن به نقطه مطلوب فارغ از فراز و نشیب و بیتأثیر از منفعتهای احتمالی حاکم بر روابط کشور با دیگر بازیگران بینالمللی نخواهد ماند.
محصولات چند رسانهای «ایران»
اکران؛ مروری بر رخدادهای سینمایی هفته
کرونا، اخبار و رویدادهای سینمایی را تحت الشعاع خود قرار داده. سینماگرانی که به کووید ۱۹ مبتلا شده اند موضوع اولین برنامه اکران این هفتهاند.
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی اکران؛ مروری بر رخدادهای سینمایی هفته را ببینید
نگاهی به 15 هفته افتتاح طرحهای ملی از سوی دولت
پویش هر پنجشنبه افتتاح چند طرح ملی که از ۲۸ فروردین از سوی رئیس جمهوری شروع شد به ایستگاه پانزدهم رسیده است.
بارکد را اسکن کنید وگزارش ویدئویی نگاهی به 15 هفته افتتاح طرحهای ملی از سوی دولت را ببینید
دولت همچنان بر تشکیل وزارت بازرگانی تأکید دارد
رایزنی پاستور با بهارستان برای تفکیک وزارت صمت
گروه سیاسی/ دولت همچنان بر بزرگ بودن وزارت صمت و لزوم تفکیک آن اصرار دارد. دیروز رئیس جمهوری در جلسه هیأت دولت در همین رابطه تأکید کرد که «یک وزارتخانه قادر نیست صنعت،معدن و بازرگانی را در شرایط سخت تحریم اداره کند.» همزمان اما حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیس جمهوری از رایزنی با رئیس مجلس برای تفکیک وزارت صمت و تشکیل وزارت بازرگانی خبر داد. مشکل آنجاست که شورای نگهبان سال قبل مصوبه مجلس دهم برای تشکیل وزارت بازرگانی را رد کرد و بر آن ایراداتی گرفت. حسینعلی امیری به ایلنا گفته که گفت و گو با محمدباقر قالیباف ناظر به یافتن راهی جهت تأمین نظر شورای نگهبان بوده است.
دیروز حسن روحانی در جلسه هیأت دولت درباره برآورده نشدن نظر دولت در خصوص وزارت بازرگانی و البته در پاسخ به تقاضاهای نمایندگان برای معرفی سریع تر گزینه پیشنهادی وزارتخانه صمت، لب به گلایه گشود و گفت: «ما بیش از سه سال منتظر تصمیم مجلس برای تفکیک وزارتخانه صمت هستیم.» اصرار دولت بر تشکیل این وزارتخانه در آخرین روزهای مجلس قبل کار را به برکناری وزیر سابق صمت نیز کشاند. مقامات دولت و همینطور برخی از نمایندگان مجلس فاش کردند که نزدیکان رضا رحمانی در بهارستان در مخالفت با رأیآوری لایحه دولت جهت تشکیل وزارت بازرگانی مشغول فعالیت بودند. برکناری رحمانی در 22 اردیبهشت با این پیشینه اصرار دولت بر پیشنهادش برای تفکیک وزارت صمت را آشکار میکرد. آنطور که دیروز رئیس جمهوری گفته از نظر دولت تحقق مواردی چون آنلاین شدن اعلام چرخه انتقال کالا، شفاف شدن چرخه ارز در کشور، نظارت دقیق بر صادرات و واردات و عبور از کاغذبازیهای مرسوم نیازمند تفکیک وزارتخانه صمت است.
در همین زمینه حسینعلی امیری هم گفته که «از ابتدای دولت دوازدهم به دنبال تفکیک وزارت صمت بودیم، فرآیندهایی را گذارند و نهایتاً منجر شد به همین مصوبه و اکنون ما منتظر هستیم که مجلس شورای اسلامی این مصوبه را در دستور کار قرار دهد و نظر شورای نگهبان را تأمین و نسبت و به تبصره یک اظهار نظر کند.» سخنان او ناظر به انتقادات اخیر برخی نمایندگان بابت عدم معرفی وزیر صمت به مجلس بود. چیزی که او گفته است: «بر اساس قانون اساسی به هر دلیلی که وزارتخانهای فاقد رئیس شود، رئیس جمهور میتواند برای آن سرپرست تعیین کند بنابراین آقای مدرس خیابانی به عنوان سرپرست وزارت صمت معرفی شده است و اکنون هم در فرجه قانونی هستیم.» امیری هم در سخنان خود به نتیجهگیری دولت مبنی بر بزرگ بودن وزارت صمت و سخت بودن کار اداره آن اشاره کرده و گفته است: «در شرایط تحریم نیاز داریم به تمرکز امور بازرگانی در یک وزارتخانه که ضرورت تشکیل وزارت بازرگانی اجتناب ناپذیر است.»
در مجلس دهم طرحی برای تشکیل وزارت بازرگانی در دستورکار قرار گرفت که به تصویب نمایندگان رسید اما شورای نگهبان با تبصره یکی از بندهای آن مخالفت کرد. مخالفتی که مجلس موفق به رفع ایرادات آن نشد و همین هم در نهایت منجر به عدم تشکیل وزارت بازرگانی گردید. حالا در همین رابطه معاون پارلمانی رئیس جمهوری گفته است: «اکنون ما منتظر هستیم که مجلس شورای اسلامی این مصوبه را در دستور کار قرار دهد و نظر شورای نگهبان را تأمین و نسبت به تبصره یک اظهار نظر کند.» امیری گفته است: «در این خصوص با آقای قالیباف صحبت کردم، با رئیس محترم کمیسیون اجتماعی نیز صحبت کردم، حل این قضیه هم کار سادهای است یعنی میشود از جهت حقوقی به نوعی نظر شورای نگهبان را تأمین کرد که مشکل دولت حل شود.» معاون پارلمانی رئیس جمهور همچنین تأکید کرده است: «از نظر حقوقی برداشت ما این است که آنچه مجلس دهم تصویب کرد، تشکیل دو وزارت بازرگانی و صنعت معدن است، الان هم در فرجه قانونی هستیم، درخواست من از رئیس مجلس و نمایندگان این است که هرچه سریعتر درخواست ما را اجابت کنند و مصوبه رادر دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار دهند و قبل از انقضای مهلت قانونی سرپرست وزارت صمت تعیین تکلیف شود که رئیس جمهور بتواند دو وزیر به مجلس معرفی کند.»
۶۷ لایحه معوق به کمیسیونهای تخصصی ارجاع شد
8 تیرماه سالجاری معاون پارلمانی رئیس جمهوری از درخواست دولت برای رسیدگی به ۶۸ لایحه اولویت دار توسط مجلس شورای اسلامی خبر داد. حسینعلی امیری گفته بود: از مجلس یازدهم درخواست میکنیم تا با توجه به شرایط کشور و لزوم اشتغال و رونق کسب و کار این لوایح را اعلام وصول و مورد رسیدگی قرار دهند.
حالا محسن دهنوی عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی خبر داده که ۶۷ لایحه معوق مجلس دهم به کمیسیونهای تخصصی مجلس ارجاع میشود.از جمله لوایح مهم معوق مانده میتوان به موراد زیر اشاره کرد؛ لایحه جامع انتخابات، لایحه مبارزه با قاچاق انسان و اعضای بدن و مجازات عبور دهندگان غیر مجاز افراد از مرزهای کشور، لایحه اصلاح قانون به کارگیری سلاح توسط مأموران نیروهای مسلح در موارد ضروری، لایحه تعیین وظایف و اختیارات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، لایحه رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان، لایحه قضازدایی و حذف برخی عناوین مجرمانه از قوانین، لایحه حمایت از مالکیت فکری، لایحه اصلاح قانون حمایت صنعتی و جلوگیری از تعطیل کارخانههای کشور، لایحه اصلاح موادی از قانون مالیاتهای مستقیم، لایحه مشارکت عمومی – خصوصی، لایحه اصلاح قانون امور گمرکی و لایحه حمایت از مالکیت صنعتی.
امیری معاون پارلمانی رئیس جمهوری دیروز هم خبر داد که لایحه «افزایش سرمایه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار یا فرابورس ایران از طریق صرف سهام با سلب حق تقدم» با قید دوفوریت به مجلس شورای اسلامی تقدیم شده است. لایحه «اصلاح ماده (۲۵) قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز مصوب ۱۳۹۲» هم تقدیم مجلس شده است.
نامه علی مطهری به قالیباف:
از استقلال و حریت مجلس دفاع کنید
علی مطهری نماینده سابق مجلس در نامهای به محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس از وی خواست از استقلال و حریت مجلس دفاع کند. به گزارش ایسنا، مطهری در نامه خود به رئیس مجلس با اشاره به جلسه هیأت رئیسه مجلس با دبیر شورای نگهبان و سخنان آیتالله جنتی در این دیدار نوشته است: ایشان (آیتالله جنتی) گفتهاند «گرچه نظارت ما بر روی نمایندگان نظارت دائمی است اما شورا به دلیل اشکال قانونی نمیتواند در دوره چهار ساله نمایندگی، فردی را که دچار انحراف و فساد میشود از ادامه کار منع کند.» اولاً مطابق قانون اساسی شورای نگهبان وظیفه و حقی درخصوص نظارت بر نمایندگان در دوره چهار ساله نمایندگی ندارد. اصل نود و نهم قانون اساسی صرفاً میگوید «شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همهپرسی را برعهده دارد.» نظارت بر انتخابات به معنی نظارت بر نمایندگان در طول چهار سال نمایندگی نیست. وی تأکید کرده است: فرضاً بپذیریم که شورای نگهبان حق نظارت بر رفتار نمایندگان را در طول چهار سال نمایندگی دارد و میتواند نمایندهای را که دچار انحراف و فساد میشود از ادامه کار منع کند، از آنجا که این شورا اظهارنظرهای نمایندگان را نیز رصد میکند و با بینش خاص خود میسنجد و هرکس را که مخالف عقیده او سخنی را ابراز کند دچار انحراف و فساد میداند، لذا دادن این اختیار به شورای نگهبان به استقلال مجلس و حریت و آزادگی نمایندگان آسیب جدی میرساند. علی مطهری معتقد است که «در حال حاضر نوع رفتار شورای نگهبان در بررسی صلاحیت کاندیداها به اندازه کافی نمایندگان را ملاحظهکار کرده است، اگر نظارت در دوره چهارساله را هم به آن اضافه کنیم چیزی از مجلس باقی نمیماند و مجلس را باید زیرمجموعه شورای نگهبان به حساب آوریم نه در عرض آن.» مطهری همچنین درخواست همکاری کارشناسان پژوهشکده شورای نگهبان در بررسی طرحها و لوایح در مجلس را ورود این نهاد به امر قانونگذاری دانسته است. مطهری تأکید کرده است که «این امر دو تالی فاسد دارد: یکی اینکه کارشناس پژوهشکده شورای نگهبان ـ چنانکه در گذشته نیز شاهد بودهایم ـ نماینده شورای نگهبان تلقی میشود و حضور او موضوع تأیید صلاحیت در آینده را برای نماینده تداعی میکند و از استقلال و حریت وی میکاهد. دیگر اینکه این امر موجب تداخل کار قانونگذار و ناظر میشود.»
مطهری در پایان این نامه خطاب به قالیباف نوشته است: «جنابعالی به عنوان رئیس مجلس و سایر نمایندگان محترم وظیفه دارید از استقلال و حریت مجلس دفاع کنید و اجازه ندهید مجلس بیش از این از جایگاه خود در قانون اساسی تنزل پیدا کند.»
گزارش «ایران» از تأثیر کرونا بر تشویق خانوادهها به بر پایی ازدواج آسان و به دور از تشریفات
کرونا ازدواجها را ساده کرد
مهسا قویقلب
خبرنگار
یک سال از مراسم عقد مینا و سعید میگذرد. خانواده سعید وضع مالی نسبتاً خوبی دارند، خانواده مینا هم در این مدت جهیزیه در خوری تدارک دیدند؛ حالا اما با آمدن کرونا، مدتها است برنامهریزیهای دو خانواده برای گرفتن جشن عروسی با حضور کل فامیل و دوستان و آغاز زندگی مشترک این دو جوان معلق مانده. با شروع کرونا، مراسم یک ماه به یک ماه عقب افتاد تا این که با ماندگاری این بیماری، مینا و سعید از این همه انتظار به ستوه آمدند. پدرها و مادرها یک شب دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که بالاخره مینا و سعید بدون برگزاری جشن عروسی، زندگی مشترک خود را آغاز کنند و به این دوری دختر و پسر پایان دهند. در نهایت با چاپ کارتی مختصر از همه فامیل عذرخواهی کردند و دو خانواده تصمیم گرفتند که تمام هزینههای عروسی را صرف خرید و توزیع ماسک و مواد ضدعفونی بین افراد نیازمند کنند. نسترن و علی هم در اوایل شیوع کرونا بود که به عقد یکدیگر درآمدند. خانوادههای این زوج جوان، هر دو از قشر کارمند بودند. خانواده علی از همان ابتدا برای گرفتن مراسم عروسی با وجود آن همه هزینههای سرسام آور مشکل داشت. خانواده نسترن هم برای تهیه جهیزیه پول و زمان کافی نداشت. با شیوع دوباره کرونا پدر و مادر علی تصمیم گرفتند به جای هزینههای عروسی در تهیه جهیزیه شریک شوند. حالا بدون دردسر و بدون گرفتن مراسم ۲ ماه است که از آغاز زندگی مشترک نسترن و علی میگذرد. این روزها با شروع بیماری کرونا، خیلی از زوجهای جوان برای آغاز زندگی مشترک نمیتوانند مراسم عروسی بگیرند. برخی از خانوادهها مراسم عروسی را با سادهترین شکل و بدون تشریفات آنچنانی، این سنت الهی را اجرا کردند و بعضی همچنان بلاتکلیف ماندهاند، البته عدهای از خانوادهها هم از خیر مراسم عروسی میگذرند.
کاهش هزینه مراسم عروسی
سعید احمدی که هفته گذشته ازدواج کرده در باره چگونگی برپایی مراسم عروسی خود به «ایران» میگوید: خانواده من و همسرم کلی برنامهریزی کرده بودند که عید نوروز امسال عروسی بگیریم اما با شیوع کرونا تمام برنامهها تغییر کرد و تصمیم گرفتیم مراسم را به اوایل تیرماه موکول کنیم اما متأسفانه دوباره ویروس کرونا خیز برداشت و همه برنامه ریزیها را به هم ریخت. بالاخره هر دو خانواده به اتفاق تصمیم گرفتیم که بدون دعوت از فامیلها و دوستان مراسم عروسی را با سادهترین شکل ممکن برگزار کنیم. خوشبختانه شیوع کرونا باعث شد تا همه تشریفات و برنامههای اضافی که در مراسم عروسی است حذف شود و من هم خیلی زود با همسرم عقد کردم و این کار بار سنگینی را از دوش خانوادهها برداشت. مهری فروتن که در تدارک شروع زندگی جدیدی است در این باره به «ایران» میگوید: خیلی دوست داشتم عروسی مفصلی بگیرم و همه دوستان و آشنایان را دعوت کنم اما اواخر فروردین ماه امسال با شیوع کرونا به این نتیجه رسیدیم که خیلی از میهمانان با ذهنیتی که از بیماری کرونا دارند در مراسم شرکت نخواهند کرد. به همین دلیل هر دو خانواده برنامهها و خواستههایمان را تغییر دادیم و تصمیم گرفتیم که در حال حاضر عقد نکنیم و بعد از بهبود اوضاع، مراسم بگیریم. او میافزاید: البته با این شرایطی که کرونا در جامعه ایجاد کرده، فکر کنم ما هم مجبور شویم با برگزاری مراسمی ساده در حد دو خانواده زندگیمان را آغاز کنیم. نمیدانم شاید تقدیر ما هم این چنین رقم خورده است.
ابراز خوشحالی خانوادهها از برگزاری ساده مراسم ازدواج
سردفتر یکی از دفترخانهها در منطقه میرعماد تهران، با اشاره به اینکه در سه ماه گذشته و بالا گرفتن شیوع بیماری کرونا آمار ازدواجها بسیار پایین آمده به «ایران» میگوید: با وجود بیماری کرونا، از آن جایی که خیلی از خانوادهها دیگر نمیتوانند مراسم ازدواج را در تالارها و سالنها برگزار کنند، به همین دلیل تصمیم گرفتند که با یک عقد ساده آن هم در دفترخانه، زوجهای جوان را راهی خانه بخت کنند. این روزها شاهدیم که بسیاری از پدر و مادرها به دلیل پایین آمدن هزینهها، از این اتفاق خوشحال هستند. در دفتر خانه ما فقط ۱۰ نفر هنگام برگزاری مراسم عقد اجازه حضور دارند تا بدین ترتیب با برگزاری یک عقد ساده از شیوع بیماری کرونا هم جلوگیری شود. سردفتر یک دفترخانه ازدواج در منطقه غرب تهران هم، با بیان اینکه برخی از خانوادهها از اینکه نمیتوانند مراسم مفصل و سنگینی برای عروسی فرزندشان برگزار کنند، ناراحت هستند، اما مجبورند با یک مراسم مختصر و ساده زوج جوان خود را به خانه بخت بفرستند، میافزاید: در دفترخانه ما از هر خانواده تنها شش نفر اجازه ورود به دفتر را دارند، آن هم با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی، البته همچنان برخی تاریخ عقد را عقب میاندازند و منتظر هستند تا بیماری پایان گیرد. به هر حال ما دیگر به منزل و یا در سالنها برای خواندن خطبه عقد، نمی رویم و مراسم عقد فقط در دفترخانه، با تعدادی محدود برگزار میشود.
پایانی بر جشنهای ازدواج بیمارگونه
شهلا کاظمی پور، جامعهشناس هم با اشاره به اینکه جشنهای مفصل سابق بر این، اساساً روشی بیمارگونه بود، به «ایران» میگوید: مراسم ازدواج در کشور ما حالت انباشته شدهای داشت و جزئی از فرهنگ اصیل ما نبوده و در عین حال چشم و همچشمیهایی ایجاد شده بود که در آن خانوادهها سعی داشتند هر چه باشکوهتر، مراسم عروسی را برگزار کنند. در این میان گروهی به دلیل نداشتن توان مالی بالا، دچار سرخوردگی نیز میشدند. معتقدم، جشنهای آنچنانی ازدواج یک نوع بیماری اپیدمی بود، اما خوشبختانه حالا این فرصت پیش آمده که در رفتارهای اجتماعی و مناسبات خود تجدید نظر داشته باشیم. با شروع بیماری کرونا، این روزها در برگزاری مراسم ازدواج، چشم و همچشمیها کمرنگتر شده است. بنابر این چنانچه بخواهیم به سمت توسعه حرکت کنیم، باید به سمت برگزاری ساده مراسمی از جمله ازدواج و یا حتی عزا برویم. به گفته این جامعهشناس، انسان توسعه یافته انسانی آینده نگر است که با برنامهریزی، باید به فکر اندوختههای خود باشد. برگزاری مراسم ازدواج آن هم با آن همه صرف هزینه و در بسیاری مواقع، تنگناهای اقتصادی، کاری غلط و اشتباه بود و چه بسا بسیاری از طلاقها ناشی از همین تنگناهای اقتصادی بود. در کشورهای خارجی هم مراسم ازدواج همه به نوعی شبیه یکدیگر و در عین حال ساده برگزار میشود. او در ادامه میگوید: به جای صرف هزینههای مراسم عروسی و عزا در ایام کرونا، خوب است که خانوادهها هزینههایی را که کنار گذاشتهاند، صرف خرید ماسک و مواد ضدعفونی کننده و کمک به خانوادههای بی بضاعت در محلههای پایین شهر کنند. وقت آن است که دست از شوآف (پُز دادن و خودنمایی ) برداریم.
لزوم فرهنگسازی برای تدارک ازدواجهای ساده
اعظم کریمی، مدیر کل برنامهریزی و توسعه اجتماعی سازمان جوانان نیز با بیان اینکه با شیوع کرونا ازدواجها ساده برگزار میشود به «ایران» میگوید: یکی از مسائلی که ویروس کرونا ایجاد کرده خسارت به زوجهای جوانی است که در آستانه رفتن به خانه بخت و آغاز زندگی مشترک بودند. زوجهایی که شاید در مرحله آخر نامزدی خود، یعنی برگزاری مراسم عروسی ماهها برنامهریزی کردند و هزینههای زیادی را برای شادترین لحظه زندگیشان پرداختند، اما با شیوع کرونا همه برنامهریزیهای آنان دچار مشکل شده و در کنار آن با افزایش بیحد و اندازه قیمت کالا و مسکن نه تنها برنامههایشان، بلکه آرزوهایشان هم یکشبه بر باد رفت و حتی برخی دامادها و نوعروسان نیز به ویروس کرونا مبتلا شدند. این درحالی است که اگر همین جوانان مدتی بعد بخواهند مجدداً اقدام به آغاز زندگی مشترک کنند، به دلیل مشکلات اقتصادی و تورم ممکن است دیگر امکان انجام آن را نداشته باشند. بر این اساس پیشبینی میکنیم که این موضوعات تبعاتی را برای شروع زندگی مشترک جوانان ایجاد کند.
به گفته کریمی، باید در خصوص ازدواج ساده و بدون مراسم برای تسهیل آغاز زندگی فرهنگسازی شود. حتی اگر از زاویه دیگری به این موضوع بنگریم میتوانیم با نگاه تبدیل تهدید به فرصت به جوانان توصیه کنیم، از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را ببرند و بدون مراسم پرخرج و با حذف رسوم دست وپا گیر ازدواج کنند .حتی میتوان امیدوار بود در صورتی که شروع زندگی و ازدواج آسان و بدون مراسم در میان جوانان همهگیر شود، این امر به یک سبک زندگی غالب در این نسل تبدیل گردد و حتی پس از اتمام شیوع کرونا نیز به فرهنگی عمومی تبدیل شود.
دیدگاه و نظرات مسئولان و مدیران شهری و هنری و هنرمندان درباره ایجاد پهنه فرهنگی رودکی در گفتوگو با «ایران»
تأمل و تفأل در گذرگاه فرهنگ وهنر
احمد مسجد جامعی، هادی مظفری، حسین محجوبی، محمد اللهیاری فومنی ، وحید تاج، اردشیر کامکار، قادر آشنا، فاضل جمشیدی، اصغرهمت و برزین ضرغامی
ندا سیجانی
خبرنگار
دوم تیرماه نود و نه، فازنخست پروژه گذرگاه یا پهنه فرهنگی رودکی با حضور مسئولان فرهنگی و هنری افتتاح شد و دراین مراسم ارکستر ملی ایران با رهبری سهراب کاشف و خوانندگی وحید تاج نخستین اجرای خیابانی خود را تجربه کرد. حالا پایتخت نشینان هم صاحب راسته فرهنگ و هنر شدهاند آن هم در خیابان استاد شهریار، خیابانی نام آشنا برای اهالی فرهنگ و هنر؛ در دو سوی بلواراستاد شهریار تالارهایی با عنوان وحدت، رودکی، حافظ و فردوسی قرار گرفته است که البته تالار وحدت قدمتی دیرینه دارد، تاریخ ساخت این سالن که پیش از این رودکی نام داشت به سال 1336 برمیگردد و در سال 1346 افتتاح شد؛ از آن سالها روزهای بسیاری میگذرد و بیتردید در تمامی این مدت افرادی که بارها و بارها از مقابل این تالار گذرکردهاند کمتر به پیشینه این ساختمان قدیمی توجه داشتهاند. تالار وحدت یادآور اجرایهای بسیار تئاتر و موسیقی است که نام بسیاری از این اجراها در تاریخ هنر ایران جاودان و ماندگار شده است و بزرگانی در این صحنه بوده اند که دیگر در بین ما نیستند و تنها عطرحضورشان در جای جای این فضا پراکنده است. اما امروز با ایجاد پهنه فرهنگی رودکی و سنگفرش شدن این خیابان شرایط کمی متفاوتتر خواهد شد، حالا میتوان با کمی تأمل درخیابان استاد شهریار قدم گذاشت و آرام آرام از مقابل نرده تالارها عبور کرد و نگاهی به این زیباسازی شهری وهنری انداخت، هرچند که ایجاد گذرگاه فرهنگ و هنر اتفاق بدیع و تازهای از ذوق هنر ایرانی نیست چرا که اغلب کشورهای دنیا بویژه کشورهای صاحب فرهنگ وهنر ازسالها پیش به این موضوع توجه داشتهاند و حالا ایران مهد تمدن و فرهنگ و تهران، پایتخت گونههای مختلف فرهنگ هنری به تازگی صاحب این گذرگاه شده است. با توجه به انتخاب نام این پروژه (پهنه فرهنگ و هنر) انتظار آن است از امروز به بعد اوضاع برنامههای هنری کمی سروسامان بگیرد و اجراهای خیابانی در یک فضای تعریف شده و منسجم متمرکز شوند البته شاید تا به بار نشستن این طرح نیاز به زمان بسیاری باشد! گستره پهنه فرهنگ و هنر رودکی از تالار وحدت تا تئاتر شهر است و به گفته محمد جواد حقشناس رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران دو نماد از پنج نماد تهران (تالاروحدت و تئاتر شهر) در این مسیر قرار گرفته است؛ فاز اول این پهنه فرهنگی از محدوده حافظ تا خیابان خارک است که از شمال به خیابان انقلاب، از جنوب به خیابان نوفل لوشاتو، از شرق به خیابان حافظ و از غرب به خیابان حضرت، ولیعصر(عج) منتهی میشود.
میزبان رویدادها و تجمعات هنری
هادی مظفری، مدیرکل هنرهای تجسمی نیز در گفتوگو با «ایران» بیان داشت: «براساس طرح جامعی که سالها پیش انجام شد تهران به 14 پهنه و 131 محله تقسیم شد که پهنه رودکی یکی از آن گذرگاهها است و دراین پهنه بخش عمده بارگذاری آن را در رشتههای موسیقی و نمایش دیدهاند و در پهنه پارک لاله به خاطر مجاورتش با موزه هنرهای معاصر پهنه هنرهای تجسمی دیده شده است اما این انتخابات بدان معنا نیست که اتفاقات باید حتماً درسرجای خودش بیفتد یا منتظرباشیم برای اینکه سایر پهنهها هم به کاربری خودشان نزدیک شوند و بعد از آن استفاده شود. پهنه فرهنگی رودکی مجموعهای بسیارمناسبسازی شده وآماده برای رویدادهای هنری است که از آن بهعنوان پلازای تهران هم یاد میکنند و به فضاهای فرهنگی شهر اضافه شده است و به نظر من بهخاطر مجاورتش با تالار وحدت، هنرستان موسیقی، تالار رودکی وتئاتر شهر حتی تئاترهای خصوصی مجموعه بسیار ارزشمندی است که میتواند از این به بعد میزبان رویدادها و تجمعات هنری باشد. البته در بسیاری از نقاط دنیا چنین پلازاهایی وجود دارد، مکانهایی که هنرمندان گرد هم جمع میشوند و هر کسی به خلق و آفرینش اثر و عرضه آثار خود بپردازد. نمونه آن در شهرهای مهم دنیا قابل مشاهده است.» او افزود: «تا به امروز چنین فضاهایی که هنرمندان بتوانند درآن حضور پیدا کنند و فعالیتهای هنریشان را در مواجهه با مردم خارج از گالریها، آتلیهها، سالنهای تئاتر و موسیقی انجام بدهند در کشور ما کمتر بوده و فکر میکنم این پهنه بضاعت و ظرفیت این را دارد که در آینده خیلی نزدیک شاهد حضور هنرمندان در بخشهای تئاتر و موسیقی خیابانی هنرهای تجسمی و خلق اثر باشیم.»
مگذارید بازار سودجویان شود
اصغرهمت، بازیگرتئاتر هم امیدوار است پهنه فرهنگی رودکی تبدیل به بازار مکاره و ایستـــــــــــگاه شکم نشود. او در ادامه افزود:«پهنه فرهنگی هنری عرصهای است برای اجراهای خیابانی تئاتر، موسیقی، پهنه عرضه آثار هنرهای تجسمی و هرچیزی که به عرصه فرهنگ هنری مربوط میشود.»
مشارکتهای محلی و گروههای ذینفع
احمد مسجد جامعی درپاسخ به این سؤال که ایجاد پهنه فرهنگی رودکی چه تأثیری میتواند در سروسامان دادن برنامههای هنری چون اجراهای موسیقی یا تئاترهای خیابانی داشته باشد بیان کرد: «با همکاری مسئولان بنیاد رودکی و شهرداری تهران و بویژه تشکلهای هنری درآینده میتوان شاهد برنامههای جذابی بود، البته پیشتر نیز این اجراها برقرار بود، بهعنوان مثال بعد ازپایان کنسرتهای موسیقی درتالار وحدت یا سالن رودکی، درپیادهرو خیابان شهریار و مقابل این تالار، موسیقی خیابانی برگزارمی شد؛ در دهه فجر حتی بخشی از تئاتر که به مسابقه راه یافته بود در همین« راسته» اجرا شد.»
احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران در گفتوگوبا «ایران» طرح اولیه گذر فرهنگی رودکی را مربوط به زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی عنوان کرد و در ادامه افزود: «مرحله نخست طرح، ایجاد «پلازا» از تالار رودکی تا تئاترشهر بود و هدف بعدی اینکه در فاز دوم و سوم، خیابانهای موازی با آن یعنی انقلاب و نوفل لوشاتو را هم دربر بگیرد و تهران صاحب گذر فرهنگ و هنر شود، البته درخیابان شهریار عملاً این فضای کافی وجود داشت و ادامه آن به تئاتر شهر متصل بود که نیاز بود تغییراتی درآن ایجاد شود، بهطور مثال حیاط ساختمانهای شمالی این خیابانها در پلازای شهری قرار بگیرد و به جای آن یک طبقه اضافه به مالکان ساختمانها بدهند؛ درحال حاضر تنها بخشی از مرحله نخست افتتاح شده و اگر تنها این برنامه راهاندازی میشد محرک توسعه فضاهای پیرامونی فازهای بعدی یعنی نوفل لوشاتو و انقلاب هم بود.» به گفته او «این طرح از سوی مدیریت پیشین شهرداری هم پیگیری میشد اما اختلاف نظر بین مدیریت برنامهریزی و مدیریت اجرایی در هزینه تملک، مانع ادامه این کار شد که خوشبختانه در این دوره بخشی از این کار به اتمام رسیده و امیدواریم بخشهای باقی مانده هم در آینده نزدیک تکمیل شود.» مسجد جامعی ایجاد گذر فرهنگی در تهران را تجربه اولیه نمیداند چون پیش از این در تهران و شهرهای دیگر راهاندازی شده است بهطور مثال در محلههایی در نجفآباد، یزد و کاشان چنین فضاهایی ایجاد شده است. او در ادامه بیان کرد: «ایجاد چنین فضاهایی منوط به مشارکت گروههای مختلف محلهای و نهادهای عمومی و دولتی و غیر دولتی بخصوص شهرداریها است. البته مشارکت جامعه فرهنگی وهنری هم بسیار ضرورت دارد چرا که اگر این کار گردش اقتصادی نداشته باشد و نیاز به تزریق سرمایه و هزینه باشد استمرار و پایداری نخواهد داشت؛ حداکثر سرمایهگذاریها همینهایی بوده که تا به حال انجام شده و بالطبع برای تداوم باید به مشارکتهای محلی و گروههای ذینفع توجه شود.» عضو شورای شهر تهران درخصوص پیشنهاد برای استفاده بهتراز این فضاها پاسخ داد: «گاهی اوقات ایجاد چنین فضاهای شهری موجب میشود در طول زمان فعالیتهای فرهنگی وهنری به خودی خود تعریف شوند و جایگاه خود را پیدا کنند. حالا این تعریف به جهت اینکه در کنار یک پایگاه فرهنگی و هنری با سابقه و قدیمی چون تالار وحدت و تئاتر شهر قرار دارد قطعاً در فعالیتهای پیرامونی تأثیرگذار خواهد بود و ما باید حداقل دخالت را دراین فضاها داشته باشیم و کارمان مانعزدایی و تسهیل در فرآیندها و پشتیبانی باشد، البته همانطور که اشاره کردم پیش ازاینکه این پیادهرو ساخته شود این اتفاق کم و بیش انجام میشد و گروههای هنری دراین محل مستقر می شدند و حتی در ایام جشنوارههای تئاتر یا موسیقی فجر هنرهای دیگری همچون نمایشهای عروسکی، شعر خوانی، قصه خوانی و تعزیه در همان فضاهای پیشین و مقابل تالار وحدت و تئاتر شهر فعال بود و حتی گروههای خارجی هم مشارکت داشتند که این برنامهها مخاطبان بسیاری داشت. بنابراین ایجاد چنین فضاهایی در طول سال کارکرد خود را تعریف کرده است. نکته دیگر اینکه برای شکلگیری اتفاقات فرهنگی و هنری در کنار تداوم زیست شهری، باید جامعه ذینفعان محلی را هم مورد توجه قرار داد.»
عرصهای برای عرضه محصولات فرهنگی و هنری
حسین محجوبی، استاد پیشکسوت و صاحبنام هنر نقاشی ایجاد پهنه فرهنگی رودکی را فرصتی برای استراحت مردم و شنیدن موسیقی و دیگر برنامههای فرهنگی و هنری عنوان کرد و در گفتوگو با «ایران»افزود:« ایجاد پهنه و گذر فرهنگ و هنر در کشورهای مختلف مانند فرانسه و ایتالیا معمول و مرسوم است و به تناسب آن فضا نمایشگاه یا فروشگاه محصولات فرهنگی و هنری برپا میشود و پهنه فرهنگی رودکی هم فرصتی است برای استراحت مردم و شنیدن موسیقی و دیگر برنامههای فرهنگی و هنری و بسیار خوشحالیم که سرانجام بخشی از پروژه به بار نشست. البته آن زمان که ساختمان تالار وحدت را میساختند به دوستان گفتم حالا که چنین سالن اپرایی میسازید بهتر است این خیابان تا تئاتر شهر محوطه فرهنگ و هنر شود. البته این پروژه را کامل ندیدم اما میتوانیم نمایشگاهی از تابلوهای هنری دراین مکان برگزار کرد و دراین باره الگو در دنیا بسیار است و به تناسب آن فضا از آن بهره
درست ببرند.»
محلی برای جشنوارههای موسیقی خیابانی
وحید تاج، خواننده موسیقی ایرانی نیز بیان کرد: «در روز افتتاحیه خدمت دستاندرکاران تالار وحدت عرض کردم با شیوع ویروس کرونا سبک زندگیها تغییر کرده و باید تمهیدات و همفکریهای برای یک روش جدید زندگی اندیشیده شود و کمک شود و در همانجا بیان کردم چه خوب است متناسب با اوضاع کنونی کل جهان کنسرتها در همین فضای باز برگزار شود چرا که در فضای بسته انتقال ویروس بیشتر است همچنین میتوانیم کنسرتهای خیابانی را که از مدتها صحبت آن بود در این محل که در مجموعه خود تالار وحدت است برگزار شود یا پهنه فرهنگی رودکی را بهعنوان مکانی برای جشنوارههای موسیقی خیابانی انتخاب کنند. اینها مواردی است که هم جنبه فرهنگی دارد و هم جنبه اقتصادی.حتی میتوان بلیت فروشی با هزینه کمتر هم انجام بگیرد. نکته دیگر محل پارک خودرو است که باید فکری به حال تردد ماشینهایی که به آن منطقه میآیند برای دیدن کنسرت یا اجرای برنامه داشته باشند.»
ایجاد فضایی مفرح و شاد
قادر آشنا مدیرکل هنرهای نمایشی ایجاد پهنه فرهنگی رودکی را کار بسیار ارزشمندی عنوان کرد و ایجاد و عملیاتی شدن پهنه فرهنگی رودکی از تئاتر شهر تا تالار وحدت و اتصال پارک دانشجو و مجموعه تالار وحدت به یکدیگر و ایجاد یک پاتوق فرهنگی را آرزوی خود میداند. اودرگفتوگو با «ایران»، افزود:«ایجاد پهنه فرهنگی رودکی میتواند فضایی برای برگزاری تئاتر محیطی باشد وهمچنین میتوان در این فضا تئاتر خیابانی، تعزیه، مراسم افتتاحیه و اختتامیه یا برخی جشنها و رویدادهای هنری را برگزار کرد چرا که دربسیاری از کشورها و شهرهای دنیا مراسم افتتاحیه یا اختتامیه در فضای باز برگزار میشود بویژه در شرایط حال حاضر و شیوع ویروس کرونا پهنه فرهنگی رودکی فضای مناسبی خواهد بود وحتماً تلاش میکنیم علاوه بر فضای بازاطراف تئاتر شهرکه یک پاتوق فرهنگی است وتئاترهای خیابانی، تعزیه و برنامههای آیینی و سنتی درآنجا برگزار میشود، میتوانیم در پهنه فرهنگی رودکی همچنین فضای مفرح و شاد به وجود آوریم.»
ایجاد رونق فرهنگی
فاضل جمشیدی، خواننده موسیقی ایرانی نیزدر گفتوگو با «ایران» بیان کرد: «به عقیده من به جای آنکه بلوار استاد شهریار محلی برای پارک ماشینها باشد بهتر است مردم در پیاده رو بیایند و همانجا بنشینند و تالار وحدت را نگاه کنند این کار به نظر من یک رونق فرهنگی است و فقط امیدوارم این محل را به ساندویچ فروشیها اجاره ندهند مانند همان اتفاقی که بر سر تئاتر شهر آمده است. متأسفانه برخی از مردم ترجیح میدهند سه تا ساندویچ بخرند 100 هزار تومان اما 40 هزار تومان پول بلیت برای کنسرت یا نمایش ندهند. خواهش من از مسئولان دست اندرکار این مجموعه این است پاتوقی برای ساندویچ فروشیها نباشد.» او در ادامه افزود:«پیشنهاد من این است هنرمندان به این محل بیایند و هنر خود را در فضای باز اجرا کنند و همچنین محلی باشد برای استعدادهای هنری. بهعنوان مثال اگر یک نفر خوب میخواند، میتواند هنر خود را دراین پهنه فرهنگی به مردم ارائه کند. پهنه فرهنگی میتواند محیط خوبی برای کشف استعدادها باشد. جوانانی که امکان و فضایی برای اجرا ندارند میتوانند بیایند و در حضور هنرمندان بزرگ تئاتر، موسیقی، سینما و خوشنویسی استعدادهای خود را به نمایش بگذارند.»
دمیدن روح فرهنگ و هنر
محمد اللهیاری فومنی، مدیرکل دفتر موسیقی یکی از هدفهای شهرداری از ایجاد پهنههای فرهنگی را دمیدن روح فرهنگ و هنر درنقاطی از شهر عنوان کرد که ممکن است با جمعیت ساکن کمتری مواجه باشند. او در گفتوگو با «ایران» افزود: «ایجاد پهنههای فرهنگی وهنری درمناطقی چون 11و 12 که با اقبال اداری بیشتری مواجه هستند کمک میکند به اینکه جمعیت بیشتری به آنجا مراجعه کند و به عقیده من یکی ازاهداف شهرداری از ایجاد این پهنهها، این مسأله است.» اللهیاری نکته دیگررا سابقه و قدمت خیابانها ومحلههای واقع دراین منطقه بیان کرد و در ادامه گفت:«پهنه فرهنگی رودکی مقابل بنیاد رودکی قرار گرفته، بنیادی که دارای قدمت تاریخی و مکانی و ارزش فرهنگی و هنری درشهر تهران است.» او در ادامه اظهار داشت: «با توجه به اینکه پهنههای فرهنگی درفضای باز ایجاد میشود میتواند مکانی برای برگزاری اجراهای فرهنگی وهنری باشد بهطورمثال اجرای تئاتر، موسیقی یا برگزاری برنامههای حوزه تجسمی و حتی ممکن است بیشتر گروههای آماتورو گروههای نیمه حرفهای گرایش به اجرای برنامه در این گونه مکانها داشته باشند. البته این فضاها میتواند خاصیت دیگری هم داشته باشد بهعنوان مثال فعالیتهایی که ممکن است در فضای باز مخاطراتی ایجاد کند میتواند بهصورت نمادین دراین پهنهها که امکان کنترل بیشتری وجود دارد، برگزار شود. از سوی دیگر نیاز است حوزههای بینا رشتهای توسعه یابند بهطور مثال نسبت هنرها با دین یا با هنرهای قرآنی و ایجاد چنین پهنههای فرهنگی میتواند کمکی باشد به فعالیتهای بینا رشتهای. بهعنوان مثال بین حوزه نشر، نویسندگی یا شاعری با حوزه تئاتر یا با حوزه موسیقی. یعنی علاوه بر استفاده بهصورت تک رشته میتوانیم بهصورت بینارشتهای و تعاملی، پیوند بین رشتههای مختلف فرهنگی و هنری را در این پهنهها داشته باشیم به هر حال گامها و تجربههای نخست است و حتماً با برگزاری برنامههای فرهنگی و هنری کارکرد این پهنهها بهتر مشخص خواهد شد.» مدیرکل دفترموسیقی درباره این سؤال که برای سرو سامان دادن به موسیقی خیابانی دراین مکان دفترموسیقی چه حمایتی خواهد داشت پاسخ داد: «برای اجراهای موسیقی دراین پهنه با مسئولان مجموعه شهرداری منطقه 11 گفتوگوهایی انجام گرفته و البته بنیاد رودکی هم در این مسأله همکاری و گفتوگوهایی داشته است و به عقیده من در پهنه فرهنگی رودکی امکان کنترل و برگزاری برنامه در چارچوبهای خاص وجود دارد و کمک میکند با برداشتن گامهای اول شاهد اجراهای خوب در این عرصه فرهنگی باشیم.»
مجالی برای هنرنمایی جوانان علاقهمند به موسیقی
اردشیر کامکار، نوازنده کمانچه نیزبراین نظر است که حتی پیش ازشیوع ویروس کرونا هم بیشترجوانها مایل بودند در خیابانها ساز بنوازند، البته اتفاق تازه وغریبی نیست در همه جای دنیا مرسوم است و در اغلب فضاهای عمومی که مردم در رفت و آمد هستند جوانهای علاقهمند به اجرای موسیقی میپردازند و این کار هم تمرینی برای خود آنها است و هم سبب آشنایی مردم با موسیقی و ساز و آواز است. البته ممکن است درایران چنین فضاهایی وجود نداشته باشد بنابراین ایجاد پهنه فرهنگی رودکی کمکی به نوازندههای جوان است تا هم تجربههای خودشان را به منصه ظهور بگذارند و هم فضایی برای شنیدن موسیقی برای مردم باشد البته باید دراین باره تدابیردرستی اندیشیده شود و دفترموسیقی میتواند به این گروههای جوان مجوز بدهد.
فرصتی مناسب برای تعاملات فرهنگی و اجتماعی
برزین ضرغامی، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری تهران نیز در گفتوگو با «ایران» درباره هدف از ایجاد پهنه فرهنگی رودکی گفت: «خیابانهای «پیاده»فضاهای عمومی عرصه مناسبی برای شکلگیری تعاملات اجتماعی است؛ با توجه به وجود زیرساختها و تأسیسات ارزشمندی همچون تالار فرهنگ، تالار وحدت و تئاتر شهر، در پهنه رودکی و مجموعه رویدادها و اتفاقات فرهنگی، هنری که در این پهنه درطول سال طراحی و اجرا میشود فرصت مناسبی برای تعاملات فرهنگی و اجتماعی و ارتقای این فضا بهعنوان قطب اصلی هنرهای نمایشی و موسیقی در مقیاس ملی و فراملی است.» او افزود: «تاکنون چندین کار در پهنه فرهنگی و هنری رودکی انجام شده است که با کنار هم قرار گرفتن این مجموعه فعالیتها میتوان به ارتقای کالبدی و عملکردی این پهنه امیدوار بود.» ضرغامی در ادامه بیان داشت: «با توجه به رویکرد محله محوری شهرداری تهران این مجموعه بخشی از محله رودکی است که با نگاه فرهنگی در حال ساماندهی است. گذر فرهنگ و هنر از تالار وحدت تا تئاتر شهر اصلیترین محور این پهنه خواهد بود که با رویکرد «پیاده»، توسعه حضورپذیری هنرمندان و علاقهمندان عرصه هنر را به همراه خواهد داشت. اقدام اصلی و اولیه درابتدا مورد نظر بود و عملاً همه این پروژه پیشگام محله است.پیاده راهسازی خیابان شهریارحد فاصل خیابان حافظ تا تئاتر شهراست که با این اقدام ارتباط کالبدی دو مجموعه فرهنگی تالاروحدت و تئاتر شهر کاملاً برقرار میشود. ضمن اینکه با حذف تردد خودرو در خیابان فرصت مناسبی برای اجرای برنامههای هنری خیابانی در این خیابان فراهم آمده است که عملاً طی سالهای گذشته حوزه فرهنگ و هنر از این فرصت محروم بوده و اتفاقی که افتاده عملاً فرصتی برای تالار وحدت و اصحاب فرهنگ و هنر و شهروندان این محله است.» مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری تهران در مورد بناهای قدیمی دراین مسیر گفت: «ساختمانهای تاریخی این پهنه همه شناسایی شده است و کارگروههای بعضی هم متناسب با همان سیاست کلی عملکردی پهنه تعریف شدهاند و دیگر اینکه خیلی از ساختمانهای موجود در پهنه هم پیرایش شدهاند، نکته قابل ذکر و توجه این است که یکی از سیاستهای اصلی حفظ ارزشها و هویت ساکنان محلی و تأمین نیازهای ساکنان این محله است و میتوان گفت این شیوه نوین سکونت با کارکردهای فرهنگی هنری پیوند دارد.همچنین مقرراست که درآینده برای ابنیه تاریخی کاربریهای فرهنگی پیشبینی شود.» او درباره مدیریت بهرهبرداری از این طرح گفت: «درخصوص مدیریت بهرهبرداری تاکنون سناریوهای مختلفی مطرح شده است و عمدتاً هم رویکرد این سناریو این است که هم مشارکت هنرمندان را به دنبال داشته باشد هم مشارکت مجموعههای محلی را؛ شهرداری متولی ایجاد فضا و نگهداشت آن خواهد بود ولی بهره برداراصلی وزارت فرهنگ است که برنامههای مدون در طول سال پیشبینی و اجرا شود.» ضرغامی در پاسخ به این سؤال که شهرداری تهران در برگزاری برنامههای هنری چه تعاملی با بنیاد رودکی خواهد داشت گفت: «در ارتباط با تعامل با بنیاد رودکی استفاده کننده اصلی این اقدامات و اتفاقات در پهنه رودکی بعد از شهروندان، بنیاد فرهنگی و هنری رودکی است چرا که با ارتقای این فضا عملاً آن محله تبدیل به یک پهنه فرهنگی خواهد شد و هر روز بر شمار مخاطبان آن مجموعه افزوده خواهد شد.» اما نکته دیگر در اطراف پهنه فرهنگی رودکی، حضور سه مرکز مهم هنری، همچون هنرهای نمایشی، موسیقی و تجسمی در این منطقه است که بیتردید میتواند در برنامهریزی و اجرای برنامههای هنری و فرهنگی دراین مکان تأثیرگذار باشد.
تأثیر اخبار تلخ روی روح و روان مردم و کارکرد رسانهها در شرایط بغرنج
به غم اجتماعی دامن نزنید
حمیده گودرزی
گزارش نویس
کرونا از هر طرف فشار میآورد؛ هر روز جان تعدادی از هممیهنانمان را میگیرد و بقیه را در بهت و غم و اندوه فرو میبرد، فشارهای اقتصادی هم مثل لبه دیگر قیچی به کمک کرونا آمده تا افسردگی اجتماعی را عمیقتر کند. این حرفها البته تکراری است و تقریباً همه ما از بر هستیم و روزی چند بار به یکدیگر یادآوری میکنیم. در این وضعیت رسالت رسانه، بویژه رسانه ملی چیست؟ دور زدن مشکل و واگذار کردن آن به پردازشهای ناشیانه در شبکههای اجتماعی یا مواجهه مستقیم با واقعیت و تلخ کردن اوقات مردم؟ راه میانه دیگری نیست که هم از کنار واقعیتها رد نشویم و هم غمی به غمهای مردم نیفزاییم؟
اردشیر گراوند، جامعه شناس، معتقد است در برخی مقاطع بیخبری برای حال عمومی بهتر است چراکه نظام اجتماعی دیگر تحمل شنیدن خبرهای بد ندارد: «در شرایط فعلی جامعه اگر خبری اعلام نشود و مردم در بیخبری بمانند، نظام اجتماعی راحتتر است. زیرا جامعه دیگر تحمل شنیدن اخبار بد ندارد و همه به نوعی خسته هستند و خیلیها به داروهای آرامبخش رو آوردهاند. مردم با خودشان میگویند دیگر از این بدتر چه میخواهد بشود؟ از نظر جامعهشناسی برخی اخبار که واقعاً روان مردم را آزرده میکند، عایدی برای ملت ندارد. درعین حال که در جامعه افسرده خبرهای افسرده کنندهتر طالب بیشتری دارد. بنابراین همان طور که بخشی از اخبار سیاسی به لحاظ درجه امنیتیشان ممکن است ممیزی شود، بخشی از اخبار اجتماعی هم به خاطر مصلحت جامعه و عوارضی که برای نظام اجتماعی دارد، نباید منتشر شود.»
وی البته در این بحث به یک استثنا هم اعتقاد دارد و آن باز کردن و تحلیل همه جوانب یک خبر است طوری که درنهایت مخاطب به نتیجه مثبتی برسد. وی در ادامه میگوید: «این وظیفه همه رسانهها است که برای انتشار اخبار موثق به یک نتیجه مثبت برسند. یعنی هر خبری باید یک پیوست اجتماعی داشته باشد و قبل از انتشار، رسانهها این سؤال را از خودشان بپرسند که اگر بخواهیم این خبر را منتشر کنیم، عوارض و عوایدش برای نظام فرهنگی و اجتماعی چیست؟ آیا واقعاً عوایدش بیش از عوارض آن است یا برعکس؟درست است که مردم دوست دارند از اخبار روز و دست اول داخل و خارج مطلع شوند، اما برخی اوقات یک خبر بد و ناگوار به محض اینکه فراموش میشود از سوی رسانهها یا فضای مجازی بعد از چند ماه یا یک سال دوباره آنقدر تکرار میشود که خاطره آن خبر بار دیگر برای مردم زنده شده و باعث دگرگونی حالشان میشود.»
وی باز تأکید میکند: «خواستهام این است که در شرایط فعلی رسانهها و خبرگزاریها مراقب روح و روان مردم باشند و اخبار مهم و ضروری از جمله موضوعات مربوط به کرونا که همه درگیر آن هستند یا موضوع تأمین مواد غذایی مردم را منتشر کنند. اما اینکه فلان فرد میلیاردها تومان اختلاس کرده، برای مردمی که درگیر نان شب هستند، چه فایدهای دارد؟ رسانه ملی هر روز با تکرار این اخبار اوضاع را برای مردم بدتر میکند. درواقع نظام اجتماعی دیگر بیش از این ظرفیت پمپاژ بیماری و بلا و آفت و فساد و فقر ندارد.»
آیا چنین زاویه دیدی راه را برای آنهایی که میخواهند شبکههای اجتماعی محدود و رسانههای رسمی بیش از پیش کنترل شوند، باز نمیکند؟ آیا مراقبت از روح و روان مردم صرفاً با نادیده گرفتن بخشی از اخبار معنا پیدا میکند؟ اگر بخشی از اخبار نادیده گرفته شد، فضا برای پرداخت هیجانی و ناشیانه و نادرست در فضای مجازی باز نمیشود؟ چطور میتوان از میانه این وضعیت بغرنج عبور کرد؟ علی قائمی، کارشناس رسانه و فرهنگ میگوید: «نادیده گرفتن اخبار، هم راه را برای پرداخت هیجانی و گاه غرض آلود رسانههایی که در اختیار ما نیستند باز میکند هم رسانههای ما را از اعتبار میاندازد و مرجعیت آنها را از بین میبرد و هم گمان بد درباره ابعاد منفی موضوع را تقویت میکند. مخاطب امروز مخاطب فعال است نه منفعل؛ درعین حال که ابزار و رسانههای زیادی در اختیار دارد و منتظر شما نمیماند. بنابراین بهترین راه بازکردن همه ابعاد یک رویداد یا یک خبر است طوری که مخاطب احساس بدگمانی نکند و نیازی به جست و جوی بیشتر نداشته باشد. یا اگر جست و جو کرد درنهایت تولید شما را کامل تر و قانعکنندهتر بیابد. حال اگر توانستید این کار را به درستی انجام دهید فقط اعتماد مخاطب را به دست نیاوردهاید بلکه او را به بهبود امور هم امیدوار کردهاید.
مشکل ما اغلب در نیت پشت خبر و استراتژی خبری و... نیست. مشکل ما در ناتوانی قانع کردن مخاطب است که این هم معمولاً به ناتوانی حرفهای برمیگردد و البته خودسانسوری در زمینه مسائلی که دست به اجتهاد فردی میزنیم و فکر میکنیم مثلاً اگر فلان مطلب منتشر بشود یا فلان برنامه ساخته بشود، چه میشود. درحالی که بعد میفهمیم نه منع قانونی دارد نه کسی یا جایی اعتراضی میکند. این دست به عصا بودن خیلی به رسانه و فرهنگ ما آسیب زده و خواهد زد.»
مسعود غفاری، روانپزشک از زاویه دیگری به این موضوع نگاه میکند. او معتقد است میتوان با صداقت رسانهای اعتماد مردم را جلب کرد و کاملاً علمی و برپایه دانش روانشناسی، استرس اجتماعی را از بین برد یا کم کرد: «اگر رسانههای رسمی صداقت به خرج دهند و مردم نیز باور داشته باشند که اخبار درستی در اختیار آنها قرار میگیرد، آن وقت کاربران شبکههای اجتماعی نمیتوانند هر خبر غیرموثقی را به اشتراک بگذارند. اما اگر چنانچه رسانههای رسمی اخبار را فیلتر شده و نادرست یا با اطلاعات دستکاری شده انتقال دهند، مردم باورشان را به این رسانهها از دست میدهند و سعی میکنند از طریق شایعات نیازهای اطلاعاتی خودشان را تأمین کنند. درواقع شایعه، رسانه جامعهای است که رسانههای حقیقی آن جامعه نتوانستهاند باور و اعتماد مردم را جلب کنند.»
اگرچه در شرایط کنونی مردم به انبوهی از رسانه های خارجی دسترسی دارند و امکان دارد شبکههای بیگانه اخبار نادرست یا اخبار درست با پرداخت نادرست را بنا به انگیزههایی که پشت آن دارند، در اختیار مردم قرار میدهند.» وی در ادامه میافزاید: «در حال حاضر در شرایطی قرار داریم که نه میتوانیم مردم را بیخبر بگذاریم نه اینکه اخبار درست را سانسور شده و جعلی و نصفه نیمه ارائه دهیم. بنابراین اگر اخبار واقعی حتی با تأثیرات منفی منتشر شود، بهتر از این است که اخبار دستکاری شده در اختیار مردم قرار گیرد یا اینکه از اساس خبری نادیده گرفته شود. اما ایده پردازش افکار عمومی به گونهای میتواند باشد که گیرنده خبر دچار تشنج نشود. در واقع اخباری که منتشر میشود باید با کنترل و همراه با تصمیم و آموزش باشد تا دل نگرانیها را از مردم دور کند.»
مینا نظری کمال، مدرس و پژوهشگر حوزه روانشناسی بحران نیز با ابراز تأسف از اینکه به دلیل نبود اعتماد به منابع خبری، شاهد حضور گسترده شهروند - خبرنگار در کشور هستیم، میگوید: «اگر بخواهیم با این افراد به صورت تحکمی برخورد کنیم و مانع آنها شویم، شایعات زیرپوستی و با شدت بیشتری ادامه پیدا میکند. لذا به جای حذف یا رو آوردن به روشهای قهری بهتر است مرجع مطمئنی درست کنیم که مردم به آن رجوع کنند.
نکته دیگر پخش برخی فیلمها و تصاویر خشن و دلهرهآور همچون عملیات انتحاری داعش و امثال آن در رسانه ملی و شبکههای اجتماعی است که میتواند بر روان مردم تأثیر منفی بگذارد. معمولاً در شبکههای کشورهای دیگر حتی برای افرادی که میگرن دارند و نور شدید به چشم آنها آسیب میزند یا باعث تشدید سردردشان میشود، پیش از پخش تصاویر، پانویس میکنند که برای مثال این تصاویر نور زیادی دارد. در ژاپن تصاویر خودکشی یا صحنه فوت افراد را با پارچه آبی میپوشانند. درواقع باید قوانین، دستورالعملها و آموزشهای حوزه رسانه در کشور به گونهای باشد که پخش تصاویر حاوی خون، کشته شدن و اجساد در رسانه ملی و شبکههای اجتماعی ممنوع یا تقبیح شود. حتی به جهت پیشگیری و تربیت نسل های آتی، لازم است تا این آموزشها، جزو منابع ثابت درسی باشند.
به گفته این پژوهشگر، مواجهه مکرر با اخبار منفی، چه در فضای مجازی و چه رسانههای رسمی، به احساس عدم امنیت مردم دامن میزند. هرچند مواجهه با تصاویر مربوط به حوادث در جوامع عادی با احتمال کمتری به اختلالات شدید روانی منتهی میشود. همین طور مواجهه مکرر با اخبار حوادث هم میتواند آلودگی ذهنی و تنش ایجاد کند.» این روانشناس در ادامه با بیان اینکه ابهام و نگرانی از آنچه پیش رو است، میتواند اذهان مردم را به تاریکترین احتمالات هدایت کند، میگوید: «با تأخیر رسانههای رسمی، در اطلاعرسانی بموقع اخبار حوزه بحران، ابهام عمومی تشدید میشود و شهروندخبرنگاران را فعال میکند. گمنامی این خبرنگاران و سلب مسئولیت ناشی از این گمنامی، به نشر شایعه، ایجاد یا تشدید بدگمانیها و رفتار آسیب زننده و بار روانی اضافی برای مردم منتهی میشود.»
گزارش نویس
کرونا از هر طرف فشار میآورد؛ هر روز جان تعدادی از هممیهنانمان را میگیرد و بقیه را در بهت و غم و اندوه فرو میبرد، فشارهای اقتصادی هم مثل لبه دیگر قیچی به کمک کرونا آمده تا افسردگی اجتماعی را عمیقتر کند. این حرفها البته تکراری است و تقریباً همه ما از بر هستیم و روزی چند بار به یکدیگر یادآوری میکنیم. در این وضعیت رسالت رسانه، بویژه رسانه ملی چیست؟ دور زدن مشکل و واگذار کردن آن به پردازشهای ناشیانه در شبکههای اجتماعی یا مواجهه مستقیم با واقعیت و تلخ کردن اوقات مردم؟ راه میانه دیگری نیست که هم از کنار واقعیتها رد نشویم و هم غمی به غمهای مردم نیفزاییم؟
اردشیر گراوند، جامعه شناس، معتقد است در برخی مقاطع بیخبری برای حال عمومی بهتر است چراکه نظام اجتماعی دیگر تحمل شنیدن خبرهای بد ندارد: «در شرایط فعلی جامعه اگر خبری اعلام نشود و مردم در بیخبری بمانند، نظام اجتماعی راحتتر است. زیرا جامعه دیگر تحمل شنیدن اخبار بد ندارد و همه به نوعی خسته هستند و خیلیها به داروهای آرامبخش رو آوردهاند. مردم با خودشان میگویند دیگر از این بدتر چه میخواهد بشود؟ از نظر جامعهشناسی برخی اخبار که واقعاً روان مردم را آزرده میکند، عایدی برای ملت ندارد. درعین حال که در جامعه افسرده خبرهای افسرده کنندهتر طالب بیشتری دارد. بنابراین همان طور که بخشی از اخبار سیاسی به لحاظ درجه امنیتیشان ممکن است ممیزی شود، بخشی از اخبار اجتماعی هم به خاطر مصلحت جامعه و عوارضی که برای نظام اجتماعی دارد، نباید منتشر شود.»
وی البته در این بحث به یک استثنا هم اعتقاد دارد و آن باز کردن و تحلیل همه جوانب یک خبر است طوری که درنهایت مخاطب به نتیجه مثبتی برسد. وی در ادامه میگوید: «این وظیفه همه رسانهها است که برای انتشار اخبار موثق به یک نتیجه مثبت برسند. یعنی هر خبری باید یک پیوست اجتماعی داشته باشد و قبل از انتشار، رسانهها این سؤال را از خودشان بپرسند که اگر بخواهیم این خبر را منتشر کنیم، عوارض و عوایدش برای نظام فرهنگی و اجتماعی چیست؟ آیا واقعاً عوایدش بیش از عوارض آن است یا برعکس؟درست است که مردم دوست دارند از اخبار روز و دست اول داخل و خارج مطلع شوند، اما برخی اوقات یک خبر بد و ناگوار به محض اینکه فراموش میشود از سوی رسانهها یا فضای مجازی بعد از چند ماه یا یک سال دوباره آنقدر تکرار میشود که خاطره آن خبر بار دیگر برای مردم زنده شده و باعث دگرگونی حالشان میشود.»
وی باز تأکید میکند: «خواستهام این است که در شرایط فعلی رسانهها و خبرگزاریها مراقب روح و روان مردم باشند و اخبار مهم و ضروری از جمله موضوعات مربوط به کرونا که همه درگیر آن هستند یا موضوع تأمین مواد غذایی مردم را منتشر کنند. اما اینکه فلان فرد میلیاردها تومان اختلاس کرده، برای مردمی که درگیر نان شب هستند، چه فایدهای دارد؟ رسانه ملی هر روز با تکرار این اخبار اوضاع را برای مردم بدتر میکند. درواقع نظام اجتماعی دیگر بیش از این ظرفیت پمپاژ بیماری و بلا و آفت و فساد و فقر ندارد.»
آیا چنین زاویه دیدی راه را برای آنهایی که میخواهند شبکههای اجتماعی محدود و رسانههای رسمی بیش از پیش کنترل شوند، باز نمیکند؟ آیا مراقبت از روح و روان مردم صرفاً با نادیده گرفتن بخشی از اخبار معنا پیدا میکند؟ اگر بخشی از اخبار نادیده گرفته شد، فضا برای پرداخت هیجانی و ناشیانه و نادرست در فضای مجازی باز نمیشود؟ چطور میتوان از میانه این وضعیت بغرنج عبور کرد؟ علی قائمی، کارشناس رسانه و فرهنگ میگوید: «نادیده گرفتن اخبار، هم راه را برای پرداخت هیجانی و گاه غرض آلود رسانههایی که در اختیار ما نیستند باز میکند هم رسانههای ما را از اعتبار میاندازد و مرجعیت آنها را از بین میبرد و هم گمان بد درباره ابعاد منفی موضوع را تقویت میکند. مخاطب امروز مخاطب فعال است نه منفعل؛ درعین حال که ابزار و رسانههای زیادی در اختیار دارد و منتظر شما نمیماند. بنابراین بهترین راه بازکردن همه ابعاد یک رویداد یا یک خبر است طوری که مخاطب احساس بدگمانی نکند و نیازی به جست و جوی بیشتر نداشته باشد. یا اگر جست و جو کرد درنهایت تولید شما را کامل تر و قانعکنندهتر بیابد. حال اگر توانستید این کار را به درستی انجام دهید فقط اعتماد مخاطب را به دست نیاوردهاید بلکه او را به بهبود امور هم امیدوار کردهاید.
مشکل ما اغلب در نیت پشت خبر و استراتژی خبری و... نیست. مشکل ما در ناتوانی قانع کردن مخاطب است که این هم معمولاً به ناتوانی حرفهای برمیگردد و البته خودسانسوری در زمینه مسائلی که دست به اجتهاد فردی میزنیم و فکر میکنیم مثلاً اگر فلان مطلب منتشر بشود یا فلان برنامه ساخته بشود، چه میشود. درحالی که بعد میفهمیم نه منع قانونی دارد نه کسی یا جایی اعتراضی میکند. این دست به عصا بودن خیلی به رسانه و فرهنگ ما آسیب زده و خواهد زد.»
مسعود غفاری، روانپزشک از زاویه دیگری به این موضوع نگاه میکند. او معتقد است میتوان با صداقت رسانهای اعتماد مردم را جلب کرد و کاملاً علمی و برپایه دانش روانشناسی، استرس اجتماعی را از بین برد یا کم کرد: «اگر رسانههای رسمی صداقت به خرج دهند و مردم نیز باور داشته باشند که اخبار درستی در اختیار آنها قرار میگیرد، آن وقت کاربران شبکههای اجتماعی نمیتوانند هر خبر غیرموثقی را به اشتراک بگذارند. اما اگر چنانچه رسانههای رسمی اخبار را فیلتر شده و نادرست یا با اطلاعات دستکاری شده انتقال دهند، مردم باورشان را به این رسانهها از دست میدهند و سعی میکنند از طریق شایعات نیازهای اطلاعاتی خودشان را تأمین کنند. درواقع شایعه، رسانه جامعهای است که رسانههای حقیقی آن جامعه نتوانستهاند باور و اعتماد مردم را جلب کنند.»
اگرچه در شرایط کنونی مردم به انبوهی از رسانه های خارجی دسترسی دارند و امکان دارد شبکههای بیگانه اخبار نادرست یا اخبار درست با پرداخت نادرست را بنا به انگیزههایی که پشت آن دارند، در اختیار مردم قرار میدهند.» وی در ادامه میافزاید: «در حال حاضر در شرایطی قرار داریم که نه میتوانیم مردم را بیخبر بگذاریم نه اینکه اخبار درست را سانسور شده و جعلی و نصفه نیمه ارائه دهیم. بنابراین اگر اخبار واقعی حتی با تأثیرات منفی منتشر شود، بهتر از این است که اخبار دستکاری شده در اختیار مردم قرار گیرد یا اینکه از اساس خبری نادیده گرفته شود. اما ایده پردازش افکار عمومی به گونهای میتواند باشد که گیرنده خبر دچار تشنج نشود. در واقع اخباری که منتشر میشود باید با کنترل و همراه با تصمیم و آموزش باشد تا دل نگرانیها را از مردم دور کند.»
مینا نظری کمال، مدرس و پژوهشگر حوزه روانشناسی بحران نیز با ابراز تأسف از اینکه به دلیل نبود اعتماد به منابع خبری، شاهد حضور گسترده شهروند - خبرنگار در کشور هستیم، میگوید: «اگر بخواهیم با این افراد به صورت تحکمی برخورد کنیم و مانع آنها شویم، شایعات زیرپوستی و با شدت بیشتری ادامه پیدا میکند. لذا به جای حذف یا رو آوردن به روشهای قهری بهتر است مرجع مطمئنی درست کنیم که مردم به آن رجوع کنند.
نکته دیگر پخش برخی فیلمها و تصاویر خشن و دلهرهآور همچون عملیات انتحاری داعش و امثال آن در رسانه ملی و شبکههای اجتماعی است که میتواند بر روان مردم تأثیر منفی بگذارد. معمولاً در شبکههای کشورهای دیگر حتی برای افرادی که میگرن دارند و نور شدید به چشم آنها آسیب میزند یا باعث تشدید سردردشان میشود، پیش از پخش تصاویر، پانویس میکنند که برای مثال این تصاویر نور زیادی دارد. در ژاپن تصاویر خودکشی یا صحنه فوت افراد را با پارچه آبی میپوشانند. درواقع باید قوانین، دستورالعملها و آموزشهای حوزه رسانه در کشور به گونهای باشد که پخش تصاویر حاوی خون، کشته شدن و اجساد در رسانه ملی و شبکههای اجتماعی ممنوع یا تقبیح شود. حتی به جهت پیشگیری و تربیت نسل های آتی، لازم است تا این آموزشها، جزو منابع ثابت درسی باشند.
به گفته این پژوهشگر، مواجهه مکرر با اخبار منفی، چه در فضای مجازی و چه رسانههای رسمی، به احساس عدم امنیت مردم دامن میزند. هرچند مواجهه با تصاویر مربوط به حوادث در جوامع عادی با احتمال کمتری به اختلالات شدید روانی منتهی میشود. همین طور مواجهه مکرر با اخبار حوادث هم میتواند آلودگی ذهنی و تنش ایجاد کند.» این روانشناس در ادامه با بیان اینکه ابهام و نگرانی از آنچه پیش رو است، میتواند اذهان مردم را به تاریکترین احتمالات هدایت کند، میگوید: «با تأخیر رسانههای رسمی، در اطلاعرسانی بموقع اخبار حوزه بحران، ابهام عمومی تشدید میشود و شهروندخبرنگاران را فعال میکند. گمنامی این خبرنگاران و سلب مسئولیت ناشی از این گمنامی، به نشر شایعه، ایجاد یا تشدید بدگمانیها و رفتار آسیب زننده و بار روانی اضافی برای مردم منتهی میشود.»
با امضای تفاهمنامه 136 میلیاردی بین ستاد اجرایی فرمان امام و شیلات صورت گرفت
ایجاد ۸ هزار شغل درمناطق محروم ساحلی
مراسم امضای تفاهمنامه راهاندازی مرکز تکثیر و تولید آبزیان دریایی درمناطق محروم ساحلی با سرمایهگذاری ۱۳۶ میلیارد تومان، دیروز با حضور رئیس ستاد اجرایی فرمان امام، معاون وزیرجهاد کشاورزی و مدیرعامل شیلات کشور، مدیران شرکت آبزیان گستر نصر و مدیران بنیاد برکت و تدبیر برگزار شد. محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام(ره) با تبریک سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا (س) گفت: محور فعالیتها در ستاد اجرایی اشتغال است؛ اشتغال هم باید ناشی از ایجاد تشکیلاتی باشد که محور تولید است و تولید نیز باید منطبق با اقتصاد مقاومتی باشد. او در ادامه گفت: در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) فعالیتهای زیادی در زمینه غذا و دارو انجام گرفته است؛ به طوری که ۹۰ درصد امکانات این مجموعه از لحاظ مالی و مدیریتی در اختیار تولید محصولات در این حوزهها است. مخبر افزود: در سال جاری، ایجاد ۲۰۰ هزار فرصت شغلی را درقالب اجرای ۷۰ هزار طرح پیشبینی کردهایم. مخبر با اشاره به سرمایهگذاری ۱۳۶ میلیارد تومانی و راهاندازی مرکز تکثیر و تولید آبزیان دریایی درمناطق محروم ساحلی افزود: با راهاندازی این مرکز سالانه 9000 تن تولیدات در بخش شیلات و ایجاد 8000 شغل جدید خواهیم داشت. وی افزود: برای امسال ایجاد ۲۰۰ هزار شغل را پیشبینی کردهایم که ۸ هزار شغل در همین پروژه ایجاد میشود و امیدواریم بتوانیم آن را به ۳۰ هزار شغل برسانیم. در ادامه این نشست، نبیالله خون میرزایی، معاون وزیر جهاد کشاورزی و رئیس سازمان شیلات کشور با اشاره به برنامههای این سازمان گفت: براساس برنامهها باید تا سال ۱۴۰۰ به تولید ۲۰۰ هزار تن و تا ۱۴۰۴ به تولید ۴۰۰ هزار تن برسیم. در ادامه این نشست، تفاهمنامه همکاری بین بنیاد برکت ستاد اجرایی فرمان امام و شرکت «آبزیان گستر نصر» به امضای مدیران این مجموعهها رسید؛ این تفاهمنامه در مناطق محروم استانهای مازندران، گیلان، گلستان، هرمزگان، خوزستان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد و کردستان اجرا خواهد شد. بنابراین گزارش، حجم سرمایهگذاری در همکاری بین بنیاد برکت ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) و شرکت «آبزیان گستر نصر»، ۱۰۶ میلیارد تومان است. همچنین تفاهمنامه بین شرکت «آبزیان گستر نصر» و شرکت نواندیشان کشت و صنعت تدبیر به حجم سرمایهگذاری ۳۰ میلیارد تومانی به امضای رؤسای این شرکتها رسید.
گزارش هلن لوئیس روزنامهنگار انگلیسی از وضعیت تئاتر در این کشور
کی دوباره با یکسری غریبه دورهم جمع میشویم؟
آناهیتا قشقایی
مترجم
درست زمانی که کووید 19 بهیکباره تمامی سالنهای نمایش را یکییکی به روی هنرمندان و علاقهمندان تئاتر در سراسر جهان بست این سؤال در ذهن بسیاری شکل گرفت که حالا باید چه کرد؟ تعطیلی سالنها و بیکاری هنرمندان ضربههای بسیاری به اقتصاد این حوزه در کشورهای اروپایی و امریکایی وارد کرد و مراکز بزرگ فرهنگی مجبور شدند دنبال راهکاری برای برونرفت از این بحران یا حداقل کم کردن تبعات آن باشند. راهی که از پیش بسترسازیهایش طراحی و عملیاتی شده بود. گزارش پیش رو (که بخشهایی مهم از مقالهای با همین تیتر است) روایتی از حال و روز این روزهای مراکز تئاتر در کشور انگلستان است و آنچه در این کشور با آن دستوپنجه نرم میکنند. دقت در این مقاله، ضمن آشنایی با تجربههای متفاوت و پیشرو در کشورهای توسعه یافته، ما را از جایگزین و مسکنهای مقطعی و شرایط استانداردسازی ارائه این مُسکنها (مثل فیلم تئاتر که اتفاقاً همین چند وقت پیش بحثهایش در کشور ما داغ شده بود) آگاه میکند. نکته اساسی اینجاست که تئاتر ما و آنها (زیربنایی و روبنایی)، تفاوتهای بسیاری با هم دارند اما هیچوقت برای تجربهاندوزی دیر نیست. مثلاً حالا ما میدانیم که بعید نیست چنین اتفاقاتی باز هم در آینده بیفتد و سرنوشت تئاتر و تئاتریها دوباره دستخوش چنین پیامدهایی باشد پس عقل حکم میکند چارهاندیشیهای لازم پیشاپیش در افق دید ما قرار داشته باشد و بدانیم از قبل برای چنین روزهایی چه فکری کردهایم. این فکرها باعث میشود تا حداقل کار ممکن در دورانی مثل دوران قرنطینه انجام شود و تئاتری مثل «فرانکشتاین» در فضای مجازی و بهصورت آنلاین پخش شود که سهونیم میلیون مخاطب را با پرداخت هزینهای معقول، دوساعت تمام با خود همراه میکند. اما بستر اساسی برای چنین کاری، فیلمبرداری استاندارد و فوقحرفهای و کارگردانی تصویری تئاتر است که شاید باید ما در کشور خودمان به شکلی جدیتر و اصولیتر به آن توجه نشان بدهیم و با داشتن چنین آرشیوهایی، تحمل روزگار را کمی برای اهل تئاتر سادهتر کنیم. درباره این نمایش باشکوه و چند نکته حائز اهمیتاش جای دیگری خواهیم نوشت اما برگردیم به گزارش «آتلانتیک» از وضعیت چند تماشاخانه و مجموعه تئاتر بزرگ در انگلستان و نحوه حمایت از هنرمندان و سازوکارهای موجود در این زمینه.
ورود به سالن تئاتر Kiln در شمال لندن، مثل قدم گذاشتن به یک کپسول زمان است که ما را به دوره پیش از قفل شدن درها و شروع فاصلهگذاری فیزیکی و قرارگرفتن ماسک روی صورتها میبرد؛ جایی که کارکنان این مجموعه همچنان بررسیهای متداول و روزانه خود را از سالنها انجام میدهند و تهیهکنندهها با رعایت پروتکلهای بهداشتی به این مجموعه رفتوآمد دارند. ایندو رابسینگهام، کارگردان تئاتر و مدیر هنری تماشاخانه Kiln در Kilburn میگوید: «اینجا انگار همه چیز یخزده و در یک لحظه فریز شده است. صحنه همانطور رها شده و اتاقهای پشت صحنه مثل اتاق لباس و گریم و... منتظرند تا همین فردا دوباره میزبان بازیگران باشند. این آینده اما بسیار نامعلوم است و نمیدانیم هفته آینده میتوانیم اجرا داشته باشیم یا یکی دوسال آینده.»
حمایتهای دولت از هنرمندان تئاتر
در ماه مارس و با شیوع ویروس کرونا دولت انگلیس دستور داد تمام سالنها بسته شوند و هنوز کسی خبر ندارد که چه زمانی قرار است سالنها باز و به روال عادی خود برگردند و هیچ زمان مشخصی هم برای این کار نمیتوان در نظر گرفت. با این حال، بسته حمایت مالی دولت (که حدود 160 تا 200 میلیون یورو است) از طریق انجمن هنر به محض بستهشدن و تعطیلی کار سالنها و هنرمندان بهسرعت به اهالی تئاتر تعلق گرفت که این بسته حمایتی از محل بودجه ستاد بحران در اختیار ستادهای هنری و در نهایت تمام کسانی که در این حوزه فعالیت میکردند قرار گرفت. البته علاوهبر این دولت انگلیس به شهروندان خود، برای دوران قرنطینه که ثمره تعطیلی شغلهای بسیاری بود کمک مالی کرد که تقریباً درصدی از حقوق چند ماهه آنها را شامل میشد. هنرمندان تئاتری، علاوهبر کمکی که در حوزه کاری خود دریافت کرده بودند از این کمک شهروندی هم بهرهمند شدند تا آنچنان نگران وضعیت اقتصادی خود نباشند.
تئاتر بهعنوان یک هنر زنده بهصورت خاص تحت تأثیر ویروس قرار گرفته و به موازات آن سالنهای کنسرت و استندآپ کمدینها هم ضررهای بسیاری متحمل میشوند. با اینهمه همانطور که گفته شد اینکه دوباره چه زمانی آدمها راضی میشوند با غریبهها زیر یک سقف بنشینند و تئاتر تماشا کنند سؤالی است که انگار به این زودیها نمیشود جوابی برای آن پیدا کرد. بسیاری از تهیهکنندهها این روزها مشغول تغییر سناریوهای خود هستند تا بتوانند بهار 2021 دوباره آثار خود را روی صحنه ببرند پس میتوان گفت نمایشنامهنویسها نسبت به دیگر اهالی تئاتر فعالتر هستند، مینویسند و متن خود را با توجه به شرایط جدید تغییر میدهند. چیزی که امروز نگرانکننده به نظر میرسد این است که اگر سالنهای تئاتر دوباره باز شوند بهدلیل فاصلهگذاری فیزیکی فروشی کمتر از ظرفیت سالنها خواهند داشت و همین مسأله هم منجر به گران شدن بلیت تئاتر میشود. سینما میتواند اجرای خود را بیشتر کند اما یک گروه هنری تئاتری نمیتواند برای جبران این ضرر اجرای خود را از 15 اجرا به 100 اجرا برساند. رابسینگهام، نگران است این مسأله تئاتر را دوباره به دورانی ببرد که این هنر فقط مخصوص قشر متمول جامعه بود که میتوانستند به دیدن تئاترهای خاص با قیمتهای بالای بلیت و سالنهای لوکس بروند و از هنری عام آن را دور میکرد.
اگر ریشههای تئاتر بسوزد
از Kiln به تماشاخانه West end میرویم. این تماشاخانه به خاطر وجهه تاریخی و شهرتش، ماهیتی توریستی دارد که از این رهگذر سودآوری بسیاری نصیباش میشود. West end را میتوان نگین سالنهای تئاتر لندن دانست که رد پای آدمهای بزرگ و آثار فاخری را میتوان در آن پیدا کرد که راه به سالنهای بزرگ جهان و سینماهای بزرگ پیدا کردهاند. سممندز، دنی بویل و بسیاری دیگر از همین مجموعه ریشه گرفته و شهرت جهانی پیدا کردهاند. کسی مثل جیمز گراهام که جایزه امی را برای «برگزیت» دریافت کرد کارش را از همینجا شروع کرد یا خالق سریال Fleebag از همین صحنه به دنیا معرفی شد. نکته مهم این است که اگر این ریشههای تئاتری با وخیمشدن یا تعطیلی این تماشاخانه بسوزند و از بین بروند، چه چیزهایی با آن از بین خواهد رفت و خواهد سوخت؟ بدون تردید تأثیر این پاندمی در آینده خود را نشان خواهد داد و دامن نسلهای بعدی را هم خواهد گرفت.
از تماشاخانههای کوچک تا تماشاخانههای بزرگ
کمپانی Nimax، شش تماشاخانه در West end دارد. نیکا بِرنس، مدیر این کمپانی میگوید این تعطیلی سهماهه ضرری بالغ بر دو و نیم میلیون پوند به تجارت او وارد کرده است. بِرنس اشاره میکند که البته این آمار، با احتساب کمک مالی دولت است و اگر یک روز کمک دولت متوقف شود این مبلغ به صد میلیون پوند خواهد رسید. روفوس نوریس، مدیر هنری تئاتر ملی ماه آوریل اعلام کرد برخی از مجموعههای هنری، همان روزها و هفتههای اول بعد از تعطیلی، فرمهای ورشکستگی پرکردهاند و بهعنوان مثال ششم ماه مه تماشاخانه Nuffield Southampton در جنوب انگلستان اعلام ورشکستگی کرد. تامارا هاروی، مدیر هنری تئاتر Clwyd اما معتقد است تئاتر ملی زنده خواهد ماند. او میگوید: «تئاتر ملی راهش را پیدا میکند و ترس ما از کمپانیهای کوچک و محلی است که چندان مشهور نیستند و در این شرایط نمیتوانند از پس امور خود بربیایند. بسیاری از این تماشاخانهها، فعالیتهای فوق برنامه بسیاری برای کودکان و افراد مسن جامعه دارند و بسیاری از مدارس دانشآموزان خود را به این مراکز میفرستند؛ پس آسیب تنها متوجه هنر نخواهد بود بلکه به نسل امروزی که در حال آموزش هستند لطمه خواهد زد و تأثیرش را در نسلهای بعدی هم خواهد گذاشت. با وجود این ما روحیه خود را حفظ کردهایم و تماشاخانههای محلی از اتاقهای گریم و چرخهای خیاطی خود برای ساخت ماسک استفاده میکنند و با این کار به حیات خود ادامه میدهند.» بسیاری از تماشاخانههای کوچک ادامه حیاتشان بر کمکهای دولتی استوار بوده و حالا بسیاری تلاش میکنند این حمایتها را همچنان داشته باشند. دولت محافظهکار کنونی انگلستان درباره بحران آینده تئاتر کمتر اظهارنظر کرده اما تاریخچه این حزب نشان داده آنها از بودجه و یارانه حمایتی خوششان نمیآید و همان یک دهه پیش و ابتدای به قدرت رسیدنشان، یکسوم بودجه و یارانههای هنری را قطع کردند. چارلز مکنالتی یکی از منتقدان معروف تئاتر و سردبیر بخش تئاتر لسآنجلس تایمز میگوید: «من را آدم بیاحساس و سنگدلی بدانید اما بهنظر من سرنوشت سیستم سلامت ما که در حال فروپاشیدن است بسیار مهم و حیاتیتر از گیشه کمپانیها و تماشاخانههای تئاتر است و دلسوزی بیشتری نیاز دارد.»
جبران ضررهای مادی چگونه و چطور؟
این بحران باعث شده تهیهکنندهها دنبال راهی باشند تا در این شرایط به حیات خود ادامه بدهند و یکی از این راهها ضبط و پخش آثار نمایشی است. بهعنوان نمونه نیک هاینتر از تماشاخانه Bridge در لندن دوباره نمایش Talking Heads (یک نمایشنامه کلاسیک بریتانیایی است) را با حمایت بیبیسی، به یک سلسله مونولوگ تبدیل کرده و بازیگرانش را از طریق «Zoom» تمرین میدهد و روی صحنه میبرد و گریمها را بهعهده خود بازیگران گذاشته است. تئاتر ملی انگلیس هم نسخههای مختلف نمایشهای خود را هر هفته روی یوتیوب میگذارد. این نمایشها ذخیره نمیشوند و فقط در ساعات مشخصی بهصورت زنده اکران و با استقبال بسیار خوبی هم روبهرو شدهاند؛ از جمله اکران آنلاین نمایش «فرانکشتاین» که حدود سهمیلیون نفر مخاطب داشت. اینکه بسیاری افراد، از این نوع اجراها حمایت کردهاند اما برخی هم بودند که مثل همیشه فقط غر میزدند و موافق آن نبودند. مخالفان میگویند درست است که کمپانیهای بزرگ از این طریق درآمدزایی میکنند اما تکلیف تماشاخانههای کوچک که امکان نمایش و پخش آنلاین آثار خود را ندارند و همچنان ضرر میکنند چه میشود؟ بههر صورت چنین درآمدهایی در هر شکل و شرایطی نمیتوانند با بلیت 250 یورویی تماشای تئاتر پیش از شیوع ویروس کرونا قابل مقایسه باشد و به همین دلیل نمیتوانیم تماشاخانهها و تئاترهای کوچک را با سالنهایی مثل West end همکاسه بدانیم.
سینما و تئاتر و تفاوتهای کارکردیشان
در این دوره صنعت سینما با تعطیلی مشکل آنچنانی نداشت چون با اکران آنلاین اصولاً ارزش فیلم کم نمیشود و میتواند به بخشی از درآمد خود دست پیدا کرده و با آن ادامه حیات بدهد؛ اما ضرری که به تئاتر میخورد فقط ضرر مالی نیست بلکه تئاتر، امکان اشتراکگذاری در لحظهاش با تماشاچی روی صحنه را از دست میدهد و تأثیر متقابل این دو طرف برهم، به یک ارتباط گسسته تبدیل خواهد شد. تعدیل نیرو هم در بسیاری از تماشاخانهها از قبیل تماشاخانه Kiln اتفاق افتاد که میشود اسم مرخصی بیحقوق روی آن گذاشت. این تماشاخانه از 28 کارمند خود، به نیمی از کارکنانش مرخصی داد تا برای مدتی نامعلوم به خانه بروند تا از حقوق و بیمه دولتی استفاده کنند. لین گاردنر، نویسنده و روزنامهنگار مشهور انگلیسی میگوید کسانی که حامی ندارند و آدمهای ناشناس یا مهاجری هستند با کسانی که امتیاز و درآمد بیشتری دارند اصلاً قابل مقایسه نیست چون در این شرایط به ریسک بیشتر نمیتوانند تن بدهند. گاردنر میگوید پدرم همیشه به من میگفت باید متوجه باشی که نویسندههای اطرافت وقتی به سیسالگی میرسند کار خود را رها میکنند و به آرزوی خودشان «نه» میگویند و میروند دنبال یک درآمد متوسط و ثابت تا بتوانند خانواده تشکیل بدهند. حالا این ماجرا برای کل جهان پیش آمده و در چنین شرایطی بسیاری همین تصمیم را میگیرند که چنین اتفاقی بر آینده تئاتر تأثیر مستقیم خواهد گذاشت.
سرنوشت تئاتر بعد از کرونا
این سؤال که مردم بعد از بازگشت به زندگی طبیعی دلشان میخواهد چه تئاترهایی ببینند هم سؤال مهمی است. آیا آنها میخواهند کارهایی با محوریت کرونا ببینند یا اتفاقاً اصلاً نمیخواهند چنین کارهایی تماشا کنند. مهمتر از همه اینها باید به این فکر کنیم که بعد از تحمل چنین روزگاری، با اتمام این تنشها چطور میتوانیم مردم را کنار هم جمع کنیم تا گریه کنند. صادقانه باید گفت که ما حتی میتوانیم از جمله «انسان گم شده» هملت هم برداشتهایی منطبق بر جامعه امروزی داشته باشیم و به کووید 19 برسیم. خیلی از کارگردانها مثل باینی نوریس میخواهند در آثار خود به این اتفاقات بپردازند چون دوران پیش از کرونا و پس از آن جای کار بسیار دارد. تعدادی از کارگردانهای هنری درباره احتمال خطراتی که در آینده پیش خواهد آمد هشدار میدهند. آنها معتقدند بازگشایی تئاترها و سرمایهگذاریهای تازه در حالی که ممکن است این ویروس دوباره شیوع پیدا کند و مجبور به تعطیلی سالنها شویم ضرری مضاعف است که به سختی میشود از عهده آن برآمد و از طرفی اعتماد مخاطب را برای دعوت به سالنهای تئاتر از دست
خواهیم داد.
چالشهای بازگشایی سالنهای تئاتر
تامارا هاروی، مدیر هنری تئاتر Clwyd میگوید به این فکر میکنم که بعد از بازگشایی چه بسترهایی برای حفظ پروتکلهای بهداشتی در جهت تأمین سلامت و آینده تئاتر باید در نظر گرفته شود. این نکته را در نظر داشته باشیم که اگر کوچکترین اتفاقی برای کسی در سالن تئاتر بیفتد و مثلاً کسی به کرونا مبتلا شود و از بین برود، این خاطره بد تا سالهای سال در ذهن مخاطبان تئاتر باقی خواهد ماند و باعث ریزش تعداد مخاطبان خواهد شد و ضرری غیرقابل جبران به بدنه نمایش وارد خواهد کرد. از طرف دیگر در این تنگناهای مالی آیا خرید بلیت تئاتر اولویت مردم است؟ همه اینها چالشهای بازگشایی سالنهای تئاتر است. یکی از مشخصترین راهحلهایی که میتوان به آن اندیشید این است که تعداد نفرات تیمهای نمایشی را کمتر کنیم. یکی از دوستانم به شوخی میگفت با این حساب پس «در انتظار گودو» (این نمایش دو بازیگر دارد) حتماً اثری است که تو آن را برای اجرا انتخاب خواهی کرد. از طرفی دیگر، اجرای مجدد نمایشهای کلاسیک از چخوف و ایبسن بههر صورت فروش خواهند داشت اما نویسندههای مدرن و کارگردانها و تهیهکنندههای امروزی صدمههای بسیاری خواهند خورد و این افراد کسانی هستند که اصولاً پروژهای کار میکنند و حقوق ثابتی از جایی نمیگیرند.» اول ماه مه، انجمن هنر انگلیس هشدار داد که از این به بعد نمیتواند از طریق پرداخت پولهای ماهانه در دوران تعطیلی به تئاتریها کمک کند و توانایی حمایت از شرایط جدید را حتی برای خرید ماسک و مواد ضدعفونیکننده نخواهد داشت. آنها میخواستند بهصورت روشن بگویند ما دیگر نمیتوانیم شما را حمایت کنیم. با اینحال با پادرمیانی دولت برخی کارگردانها کارهایی انجام دادند و سیزده تماشاخانه معروف انگلستان در Zoom گفتوگوهایی را با چهرههای بزرگ تئاتر این کشور انجام دادند تا بتوانند راهی برای برونرفت از این بحران پیدا کنند. اگر این وضعیت تا یکسال دیگر ادامه پیدا کند نمیتوان به گذشته برگشت و احتمالاً شاهد بروز و ظهور یک ژانر جدید خواهیم بود که با آنچه امروز بهعنوان تئاتر میشناسیم تفاوتهای بنیادی خواهد داشت. با اینحال کورسوهای امیدی از مثبتنگری هم وجود دارد و آن روی سکه آنقدرها منفی نیست. خیلی از تئاتریها خود را آدمهای مثبتاندیشی میدانند مثلاً باینی نوریس میگوید: «من مطمئنم همین حالا یک نفر دارد روی یکی از بهترین نمایشنامههای دنیا کار میکند که اگر پاندمی نبود شاید چنین چیزی میسر نمیشد؛ اما بعید میدانم پولی باقی بماند که آن را روی صحنه ببریم.»
«فرانکشتاین» و گنجینه تئاتر ملی لندن
درست از همانروزهای اول شیوع ویروس کرونا و تعطیلی تماشاخانههای انگلستان، این سؤال برای همه اهالی تئاتر در این کشور پیش آمد که خب! حالا چهکنیم؟ رسیدن به جواب برای آنها کار دشواری نبود چون کمپانیهای بزرگ تولیدکننده آثار نمایشی، تقریباً از تمام آثاری که در تماشاخانههای کوچک و بزرگ انگلستان روی صحنه میروند نسخهای تصویری و البته باکیفیت و مطابق با استانداردهای جهانی در آرشیو خود دارند که تمامی مسائل حقوقیاش مشخص است و شفاف و نمایش آنها نیز در اختیار این کمپانیهاست. بهعنوان مثال تئاتر ملی لندن همان هفتههای اول قرنطینه دست به اقدام جالبی زد و اولین اجرای نمایش «فرانکشتاین» در سال ۲۰۱۱ به کارگردانی دنی بویل با بازی بندیکت کامبربچ و جانی لی میلر را بهصورت آنلاین روی یوتیوب گذاشت و طی استقبالی باور نکردنی ۳.۵ میلیون مخاطب بهصورت آنلاین به تماشای دو اجرای متفاوت از این تئاتر باشکوه نشستند. تئاتر ملی لندن یکی از کمپانیهای مشهور تئاتری دنیاست که با شیوع چنین ویروسی تصمیم گرفت آرشیو تصویری خود را برای مدتی محدود در اختیار شیفتگان تئاتر قرار دهد و به این ترتیب چند نمایشی که قبلاً فیلمبرداری و آماده پخش بودند در معرض تماشای مخاطبانی قرار گرفت که نمیتوانستند به سالن نمایش بروند؛ پس از تلویزیونها و گوشیهای خود تئاتر دیدند. دیدن «فرانکشتاین» برای ما ایرانیها هم یک درس بزرگ داشت. علاوه بر طراحی صحنه و بازی بینظیر بازیگرانش، مخصوصاً کامبربچ و جان لی، شکل و استانداردهای فیلمبرداری سر صحنه بود آنهم صحنه نمایشی اینچنین باشکوه و دائماً متغیر با طراحی عجیب و غریب.
نیکدیر نمایشنامه «فرانکشتاین» را از رمانی بههمین نام نوشت. این نکته را در نظر بگیریم که این اثر همان سال 2011 و همزمان با اجرای اولیهاش برای نمایش در سینماها فیلمبرداری شد و در نهایت سال ۲۰۱۲ نسخه تصویری فرانکشتاین روی پرده سینماها رفت و این اکران سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ هم بصورت محدودتر تکرار شد و حدود ۸۰۰ هزار نفر توانستند آن را در «سینما» تماشا کنند.
سومین جلسه دادگاه برخی مدیران سابق بانک مرکزی برگزار شد
رونمایی از بی.ام.دبلیوی متهم در دادگاه
سومین جلسه دادگاه برخی مدیران سابق بانک مرکزی به ریاست قاضی مسعودی مقام برگزار شد.
در ابتدای این جلسه شاهمحمدی، نماینده دادستان به قرائت اتهامات محسن صالحی، معاون سابق اداره بینالملل بانک مرکزی پرداخت و گفت: رصدهای اطلاعاتی ضابطین و اقاریر دیگر متهمان پرونده و سایر قرائن موجود بیانگر آن است دفتری که آقای صالحی در بعدازظهرها در آن حاضر میشد یک دفتر کاملاً پوششی برای ارتباط غیرمتعارف و ناصحیح با کارگزاران بانک مرکزی بوده است. او ادامه داد: اسدبیگی دیگر متهم این پرونده، در بازپرسی گفت من ۱۰۰ سکه و ۱۲ هزار دلار به صالحی دادم، اسدبیگی در جلسه قبل دادگاه اظهارات خود را تصحیح کرد و گفت که من معادل ریالی آن ۱۰۰ سکه و ۱۲ هزار دلار را به صالحی دادم.
به گزارش میزان، در ادامه جلسه دادگاه متهم صالحی در توضیحاتی از میزان دارایی خود گفت: من در سالهای ۹۱ و ۹۲، در ابتدای بازگشتم به ایران دارای ۷ میلیارد تومان حساب شخصی بودم که از این مقدار ۳۰۰ الی ۴۰۰ میلیون آن متعلق به من بود و مابقی آن متعلق به ۲۸ نفر دیگر بود. من در سهام و بورس و فارکس و ملک سرمایهگذاری میکردم. قاضی از متهم صالحی پرسید: اموالتان در سال ۹۶ چه میزان بود؟ که متهم گفت: نمیدانم؛ یک و نیم الی دو میلیارد. خانه نداشتم. در خانه ۸۵ متری خیابان پیروزی ساکن بودم. از ۵ میلیون تا ۸۰۰ میلیون به من برای سرمایهگذاری پول میدادند.
متهم در پاسخ به سؤال قاضی درباره خریداری 80 عدد سکه گفت: این ۸۰ سکه را در این سالها خریده بودم که نماینده دادستان در توضیحاتی اعلام کرد: کارمند آقای صالحی در پرونده اظهار میدارد در یک مرحله ۱۰۰ سکه از صالحی تحویل ما شد که ۷۰ الی ۸۰ مورد آن را در تجریش فروختیم. کارمند دیگر صالحی میگوید این ۸۰ سکه را صالحی از اسدبیگی گرفته بود و ما فروختیم و وجه به حساب من واریز شد.
در ادامه جلسه دادگاه فیلمی پیرامون اظهارات یکی از کارمندان صالحی درخصوص تغییر نرخ ارز پخش شد. در این فیلم این کارمند میگوید آلعلی، حسینزاده و سیفی و یک کارگزار دیگر از جمله کارگزارانی بودند که از تغییر نرخ ارز سود میکردند و از همه بالاتر سود سیفی بود.
در ادامه جلسه دادگاه فیلم مواجهه آلعلی با صالحی در خصوص دریافت و فروش هزار سکه و ۵۰۰ هزار دلار پخش شد.
در این فیلم از آلعلی در مورد ۲ میلیارد تومانی که به صالحی پرداخت کرده توضیح خواسته میشود که او میگوید: فکر میکنم هزار سکه بود و حدود ۵۰۰ هزار دلار. یادم نیست که فرستادند یا من رفتم از دفترشان گرفتم. در ادامه فیلم تصاویری از صفحه چت آلعلی در این زمینه نمایش داده میشود که فردی از او میخواهد ۴۰۰ هزار درهم به علاوه ۶۰ هزار دلار را که برای دو نفر از اقوام نزدیکش است بفروشد.
نماینده دادستان به خودروی بی.ام.دبلیو صالحی اشاره کرد و گفت: شوهر خواهر صالحی در اظهارات خود گفته از آنجایی که صالحی به من اعتماد داشت، «بی.ام.دبلیو»ای را که آلعلی تهیه کرد بود، به نامم سند زد و آن بی.ام.دبلیو، یک ماه در پارکینگ شرکت بود سپس به نمایشگاهی که آن بی.ام.دبلیو از آن خریداری شده بود، انتقال یافت. صالحی مدعی است بی.ام.دبیلو را گرفتم تا ارزش پولم از بین نرود.
صاحب نمایشگاه در اظهارات خود گفته بی.ام.دبلیو ۷۳۰ مدل ۲۰۱۷ که صالحی دریافت کرد، پولش توسط آلعلی داده شد و سندش به نام یکی از اطرافیان صالحی منتقل شد. صاحب نمایشگاه در ادامه اظهارات خود میگوید که پس از مدتی با من تماس گرفتند و گفتند میخواهیم خودرو را بفروشیم و اینجانب خودرو را به واسطه پول آلعلی فروختم و وجه یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومانی خود را از آلعلی دریافت کردم. متهم آلعلی هم در مورد نحوه خرید این خودرو توضیح داد: به نمایشگاه رفتیم. گفتم دوستم میخواهد ماشین بخرد و او را کمک کنید. ماشین را خود صالحی انتخاب کرد، پولش را من پرداخت کردم.
قاضی مسعودیمقام با اعلام زمان بعدی دادگاه در ساعت ۹:۳۰ صبح روز ۸ مرداد ۹۹، ختم جلسه را اعلام کرد.
در مسیر همکاریهای راهبردی
محسن پاک آئین
دیپلمات پیشین
یکی از برنامههای جدید عرصه دیپلماسی جمهوری اسلامی که هر چند قبل از این نیز وجود داشته اما اکنون برجسته تر و پررنگتر شده، توجه به برنامههای راهبردی و درازمدت با کشورهای همسو و دوست است. ما در همین زمینه برنامه راهبردی 25 ساله ایران و چین را به عنوان یک موضوع روز کشور در حال حاضر داریم و در محافل سیاسی مورد بحث قرار گرفته است. نمونه دیگر سند همکاریهای راهبردی ایران و عراق است که در سفر آقای الکاظمی، نخست وزیر عراق به تهران مطرح شد. پیش از این در سفر سید عباس عراقچی معاون وزیر خارجه به افغانستان هم درباره سند همکاری های جامع دو کشور گفت و گو شد. بحث سند راهبردی 20 ساله ایران و روسیه که در سفر اخیر آقای ظریف به مسکو نیز مورد توجه مجدد قرار گرفته، در همین چارچوب است.
این نوع همکاریها مواردی بوده که از قبل هم میان ایران با کشورهای دیگر وجود داشته. همین سند همکاری بین ایران و روسیه در 20 سال قبل پایهگذاری شده اما تمدید و بهروز کردن آن در کنار جدی شدن بحث سندهای همکاری مشابه با دیگر کشورها نشان از جدی شدن یک اراده و راهبرد در جمهوری اسلامی برای رفتن به سمت تقویت همکاریها در چنین چارچوبهایی دارد. اینکه ما به سمت برنامه ریزی برای ورود دوستان بینالمللی ایران و همسایگان به طرحهای راهبردی حرکت کردهایم بیش از هر چیز نشان از اعتماد متقابلی است که میان ما با این کشورها وجود دارد. تقویت این اعتماد متقابل خصوصاً در فضای افزایش بی اعتمادی بین ایران و قدرتهای غربی دارای معنا و پیامهای بسیار روشن دیپلماتیک، ناظر به مباحث اقتصادی و امنیتی است.
واقعیت این است که چینیها و روسها برنامههای راهبردی خود حتی با کشورهای دوست را همراه با میزانی از سختگیریها تنظیم میکنند. اگر امروز میبینیم که هر دوی این قدرتها از برنامههای راهبردی با ایران حمایت میکنند به این معناست که اعتماد متقابل دو طرف افزایش پیدا کرده است و آنها قانع شدهاند که ایران میتواند یک شریک مطمئن و باثبات برایشان باشد.
این بخش از سفر آقای ظریف به مسکو دارای اهمیت بسیار ویژه و بالایی بود. چرا که اهمیت این نوع همکاریها در مسیری است که برای انعقاد تفاهمها و قراردادهای دیگر بین دو طرف گشوده میشود. ایران و روسیه اما در این خصوص نقطه اشتراک مهمی دارند که میتواند بر درجه اهمیت این اقدام بیفزاید و آن قرار داشتن هر دو کشور زیر بار فشارهای تحریمی امریکا است. هر دوی این بازیگران و حتی کشورهایی نظیر چین هم اکنون به فکر مقاومسازی اقتصاد خویش در برابر فشارهای تحریمی امریکا و همراهی قدرتهایی نظیر اروپا با این تحریمها هستند. همین مسأله میتواند دایره منافع مشترک دو طرف را بسیار متنوعتر و وسیعتر کند و البته افقهای زمانی را نیز برای این همکاریها افزایش دهد. معنای دیگر این منطق به وجود آمدن زمینه جدی همکاری برد-برد میان این کشورها با ایران است.
از منظر بینالمللی اتصال اقتصاد کشورهای یاد شده به همدیگر میتواند باعث تحکیم قطبی قدرتمندی در معادلات جهانی شود که دارای اهداف راهبردی و استراتژیک تعریفشده مشترک و بلندمدتی هستند. معنای این اتفاق به وجود آمدن یک موازنه تازه در قدرت جهانی است که در آن دیگر بازیگرانی مانند امریکا مانند سابق نمیتوانند با بهرهگیری از شئون مختلف نفوذ خود به یکجانبهگرایی روی بیاورند و رقبای خود را به سمت انزوا پیش ببرند. ضمن اینکه از منظر داخلی نیز تعدد این دست قراردادهای راهبردی برای ایران هم باعث موازنه سیاسی منطقیتری بین شرکای اقتصادی کشورمان میشود و هم زمینه مناسبتری برای رفع آثار تحریم از اقتصاد ایران خواهد بود. به همین دلیل این بخش از سفر آقای ظریف آغازی است بر یک آینده بسیار مهم.
اما جدای از این مسأله رایزنی بر سر آینده برجام و خصوصاً موضوع لغو تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران در ماههای آینده هم بخش مهم دیگر سفر وزیر امور خارجه را تشکیل میداد. چین و روسیه هم اکنون مطمئنترین شرکای ایران در برجام و پرانگیزهترین طرفهای این قرارداد برای حفظ آن هستند. پیش از هر چیز منافع خود این دو کشور اقتضا میکند که در موضع دفاع از برجام و تلاش برای لغو نهایی تحریمهای تسلیحاتی ایران باشند و جمهوری اسلامی نیز با درک همین واقعیت بر تحکیم بیشتر موضع این دو کشور تأکید دارد. موضوع لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران و تلاش تازهای که امریکا در همین زمینه آغاز کرده این ضرورت را ایجاب میکند که جمهوری اسلامی با اطمینان بیشتر و کسب پشتیبانیهای قویتری در میدان کارزار سیاسی با ایالات متحده حاضر باشد. در چنین میدانی به طور طبیعی مهمترین و ثمربخش ترین اقدامی که ما میتوانیم انجام دهیم، تحکیم بیشتر حمایت دو کشور روسیه و چین از موقعیت ایران و همین طور برجام است. به طور قطع امریکا میداند که لغو تحریمهای تسلیحاتی چه پیروزی بزرگی برای جمهوری اسلامی خواهد بود و از همین رو طبیعی است که تمام تلاش خود را برای جلوگیری از این کار به کار گیرد و در این راه بر موقعیت روسیه و چین نیز چشم نخواهد پوشید. بنابراین جمهوری اسلامی نیز نباید از رایزنی و کسب اطمینان خاطر بیشتر از سوی دو شریک مهم و نزدیک خویش در برجام غافل باشد و این کاری است که به نظر میرسد در روابط اخیر ایران با روسیه و چین در حال انجام است.
دیپلمات پیشین
یکی از برنامههای جدید عرصه دیپلماسی جمهوری اسلامی که هر چند قبل از این نیز وجود داشته اما اکنون برجسته تر و پررنگتر شده، توجه به برنامههای راهبردی و درازمدت با کشورهای همسو و دوست است. ما در همین زمینه برنامه راهبردی 25 ساله ایران و چین را به عنوان یک موضوع روز کشور در حال حاضر داریم و در محافل سیاسی مورد بحث قرار گرفته است. نمونه دیگر سند همکاریهای راهبردی ایران و عراق است که در سفر آقای الکاظمی، نخست وزیر عراق به تهران مطرح شد. پیش از این در سفر سید عباس عراقچی معاون وزیر خارجه به افغانستان هم درباره سند همکاری های جامع دو کشور گفت و گو شد. بحث سند راهبردی 20 ساله ایران و روسیه که در سفر اخیر آقای ظریف به مسکو نیز مورد توجه مجدد قرار گرفته، در همین چارچوب است.
این نوع همکاریها مواردی بوده که از قبل هم میان ایران با کشورهای دیگر وجود داشته. همین سند همکاری بین ایران و روسیه در 20 سال قبل پایهگذاری شده اما تمدید و بهروز کردن آن در کنار جدی شدن بحث سندهای همکاری مشابه با دیگر کشورها نشان از جدی شدن یک اراده و راهبرد در جمهوری اسلامی برای رفتن به سمت تقویت همکاریها در چنین چارچوبهایی دارد. اینکه ما به سمت برنامه ریزی برای ورود دوستان بینالمللی ایران و همسایگان به طرحهای راهبردی حرکت کردهایم بیش از هر چیز نشان از اعتماد متقابلی است که میان ما با این کشورها وجود دارد. تقویت این اعتماد متقابل خصوصاً در فضای افزایش بی اعتمادی بین ایران و قدرتهای غربی دارای معنا و پیامهای بسیار روشن دیپلماتیک، ناظر به مباحث اقتصادی و امنیتی است.
واقعیت این است که چینیها و روسها برنامههای راهبردی خود حتی با کشورهای دوست را همراه با میزانی از سختگیریها تنظیم میکنند. اگر امروز میبینیم که هر دوی این قدرتها از برنامههای راهبردی با ایران حمایت میکنند به این معناست که اعتماد متقابل دو طرف افزایش پیدا کرده است و آنها قانع شدهاند که ایران میتواند یک شریک مطمئن و باثبات برایشان باشد.
این بخش از سفر آقای ظریف به مسکو دارای اهمیت بسیار ویژه و بالایی بود. چرا که اهمیت این نوع همکاریها در مسیری است که برای انعقاد تفاهمها و قراردادهای دیگر بین دو طرف گشوده میشود. ایران و روسیه اما در این خصوص نقطه اشتراک مهمی دارند که میتواند بر درجه اهمیت این اقدام بیفزاید و آن قرار داشتن هر دو کشور زیر بار فشارهای تحریمی امریکا است. هر دوی این بازیگران و حتی کشورهایی نظیر چین هم اکنون به فکر مقاومسازی اقتصاد خویش در برابر فشارهای تحریمی امریکا و همراهی قدرتهایی نظیر اروپا با این تحریمها هستند. همین مسأله میتواند دایره منافع مشترک دو طرف را بسیار متنوعتر و وسیعتر کند و البته افقهای زمانی را نیز برای این همکاریها افزایش دهد. معنای دیگر این منطق به وجود آمدن زمینه جدی همکاری برد-برد میان این کشورها با ایران است.
از منظر بینالمللی اتصال اقتصاد کشورهای یاد شده به همدیگر میتواند باعث تحکیم قطبی قدرتمندی در معادلات جهانی شود که دارای اهداف راهبردی و استراتژیک تعریفشده مشترک و بلندمدتی هستند. معنای این اتفاق به وجود آمدن یک موازنه تازه در قدرت جهانی است که در آن دیگر بازیگرانی مانند امریکا مانند سابق نمیتوانند با بهرهگیری از شئون مختلف نفوذ خود به یکجانبهگرایی روی بیاورند و رقبای خود را به سمت انزوا پیش ببرند. ضمن اینکه از منظر داخلی نیز تعدد این دست قراردادهای راهبردی برای ایران هم باعث موازنه سیاسی منطقیتری بین شرکای اقتصادی کشورمان میشود و هم زمینه مناسبتری برای رفع آثار تحریم از اقتصاد ایران خواهد بود. به همین دلیل این بخش از سفر آقای ظریف آغازی است بر یک آینده بسیار مهم.
اما جدای از این مسأله رایزنی بر سر آینده برجام و خصوصاً موضوع لغو تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران در ماههای آینده هم بخش مهم دیگر سفر وزیر امور خارجه را تشکیل میداد. چین و روسیه هم اکنون مطمئنترین شرکای ایران در برجام و پرانگیزهترین طرفهای این قرارداد برای حفظ آن هستند. پیش از هر چیز منافع خود این دو کشور اقتضا میکند که در موضع دفاع از برجام و تلاش برای لغو نهایی تحریمهای تسلیحاتی ایران باشند و جمهوری اسلامی نیز با درک همین واقعیت بر تحکیم بیشتر موضع این دو کشور تأکید دارد. موضوع لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران و تلاش تازهای که امریکا در همین زمینه آغاز کرده این ضرورت را ایجاب میکند که جمهوری اسلامی با اطمینان بیشتر و کسب پشتیبانیهای قویتری در میدان کارزار سیاسی با ایالات متحده حاضر باشد. در چنین میدانی به طور طبیعی مهمترین و ثمربخش ترین اقدامی که ما میتوانیم انجام دهیم، تحکیم بیشتر حمایت دو کشور روسیه و چین از موقعیت ایران و همین طور برجام است. به طور قطع امریکا میداند که لغو تحریمهای تسلیحاتی چه پیروزی بزرگی برای جمهوری اسلامی خواهد بود و از همین رو طبیعی است که تمام تلاش خود را برای جلوگیری از این کار به کار گیرد و در این راه بر موقعیت روسیه و چین نیز چشم نخواهد پوشید. بنابراین جمهوری اسلامی نیز نباید از رایزنی و کسب اطمینان خاطر بیشتر از سوی دو شریک مهم و نزدیک خویش در برجام غافل باشد و این کاری است که به نظر میرسد در روابط اخیر ایران با روسیه و چین در حال انجام است.
تبعات اجتماعی کرونا
روزبه کردونی
رئیس مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی
طبق آنچه خود طراحان تحریمها اعلام کردهاند، شکستن استقامت روانی مردم، مهمترین هدف تحریمهای ظالمانه علیه ایران است. در این چارچوب در فضای پس از کرونا یک فضای سنگین جنگ روانی علیه ایران شکل گرفته است. یکی از ابعاد این جنگ روانی تشدید این فضای بروز اعتراضات اجتماعی در ایران است. اما سؤال این است که آیا امکان بروز اعتراضات اجتماعی بهدلیل شیوع کرونا فقط در دنیا وجود دارد؟ سؤال بعدی هم این است که آیا بروز این اعتراضات اجتناب ناپذیراست؟ پاسخ این یادداشت به هردوی این سؤالات منفی است. چندی پیش فارین پالیسی با انتشار یک یادداشت با عنوان «آیا کرونا ویروس میتواند در نقاط مختلف دنیا دولتها را تغییر دهد؟» با اشاره به اینکه کرونا ویروس میتواند باعث ایجاد ناآرامیهای اجتماعی در کشورهای مختلف شود هشدار میدهد دولتها باید منتظر بیکاری گسترده و ناآرامیهای اجتماعی باشند. نگرانی از بروز ناآرامیهای اجتماعی در اظهارات مقامات دولتهای مختلف قابل رصد است.
برای مثال اندونزی، ایتالیا، هنگکنگ، تایلند و مراکش از جمله کشورهایی هستند که مقامات آنها هشدار بروز شورشهای اجتماعی را دادهاند. بنابراین مشخص است مانند دیگر تأثیرات کرونا، احتمال بروز اعتراض و ناآرامی یکی از اثرات کرونا است که میتواند در هر کشوری رخ دهد.
واقعیت این است که پاندمی کرونا به همان میزان که میتواند به شهروندان هر کشوری این پیام را بدهد که شما تنها نیستید و این بحران، همه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را درگیر کرده است و در نتیجه دولت شما در ایجاد این شرایط چندان تقصیری ندارد، میتواند پیامی کاملاً متضاد هم با خود به همراه داشته باشد، اگر به تدریج شهروندان بر این موضوع آگاه شوند که سایر جوامع در حال کنترل این پاندمی و شرایط برآمده از آن هستند و با این قیاس، دچار آن احساس محرومیت نسبی گردند (این حس را گور در نظریه مشهور خود، یکی از دلایل خشونتورزی مردم معرفی میکند.)
از سوی دیگر باید به این پرسش بیندیشیم که آیا نارضایتی ناشی از پاندمی کرونا و آثار آن میتواند با اشکال دیگری از نارضایتی ترکیب شده و یا به صورت دیگر خشونتورزیهای سیاسی دربیاید؟ به عنوان نمونه آیا این نارضایتی میتواند محرک نارضایتیهای قومی، طبقهای و... گردد؟ هیچوقت نمیتوان حدس زد.
همچنین باید توجه کنیم امنیت زیستی، امنیت غذایی و امنیت اقتصادی دو نیاز بنیادین بشر است که میتواند به دلیل شیوع یک پاندمی و آثار منفی آن، انسانها را با ترس و دغدغهای روبهرو کند که برای رهایی از آن و یا مقابله یا ترس از دست دادن سلامت، دست به خشونت بزنند (از حیث بعد فردی و روانی)، با نگاهی به آرا و اندیشههای مکتب کپنهاگ و پیشگامان آن چون بری بوزان که از پنج حوزه امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی بر این مهم تأکید نمود که ناامنی در هرکدام از این حوزهها میتواند به سایر بخشها نیز سرایت کند.
در خصوص وضعیت برآمده از شیوع ویروس کرونا، جمع ناامنیهای اقتصادی و غذایی-زیستی با احساس محرومیت نسبی (ناشی از قیاس با دیگر کشورها و البته دیگر استانها و شهرها) میتواند موجب خشونتورزی (جمعی) گردد.
دقت کنیم یکی از ویژگیهای بحرانهای ناشی از اپیدمی و پاندمی بیماریها، خصیصه علممحور بودن آنها است.
در چنین بحرانهایی، تحقیقات و دانش برآمده از آن، اگر توسط گروهی متخصص و بیطرف صورت بگیرد، قابلیت این را دارد که از «سیاسی شدن» و در نتیجه «امنیتی شدن» بحرانهای برآمده از چنین بیماریهای پیشگیری کند.
از سوی دیگر معمولاً در شرایط اضطراری، حس وفاق و همبستگی در یک جامعه بیشتر شده و در نتیجه جامعه مهیای اعتماد به نهادها و ساختارهای مسئول در عرصه عمومی شود و به دلیل جدی بودن یک تهدید، به بازسازی اعتماد خود به حکومت بپردازد.
اما نکته مهم این است که خود نهادها و ساختارهای مسئول خود بهدست خود این اعتماد را ویران نکنند.
دستاورهای امیدبخش را در منازعات جناحی و رقابتهای باندی نابود نکنند و این پیام را به جامعه منتقل نکنند که جز منازعات بیپایان، هیچ اولویتی ندارند.
نکته دیگر آنکه ارائه اطلاعات دقیق، علمی و بیطرفانه به شهروندان میتواند از حس نارضایتی شهروندان کاسته و از خشونتهای احتمالی پیشگیری کند؛ زیرا آنچنان که رابرت گور میگوید «اگر شدیداً ناراضی باشیم، مستعد پذیرش ایدئولوژیهای جدید و باورهای سادهتری میشویم که بر درستی و سودمندی استفاده از خشونت تأکید میکند.»
گزارش دورهای، هماهنگ و مستند به شهروندان از اقدامات صورت گرفته در خصوص مقابله با این بحران در خصوص «اداره شایسته» نیز تأثیرگذار میباشد. از سوی دیگر همچنین «اقدامات جبرانساز حمایت اجتماعی» تا زمان عادی شدن شرایط و البته پس از آن، در اولویت برنامههای دولت قرار بگیرد.
این «اقدامات جبران ساز» بدون شک میتواند در فروکاستن حس نارضایتی شهروندان مؤثر باشد.
رئیس مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی
طبق آنچه خود طراحان تحریمها اعلام کردهاند، شکستن استقامت روانی مردم، مهمترین هدف تحریمهای ظالمانه علیه ایران است. در این چارچوب در فضای پس از کرونا یک فضای سنگین جنگ روانی علیه ایران شکل گرفته است. یکی از ابعاد این جنگ روانی تشدید این فضای بروز اعتراضات اجتماعی در ایران است. اما سؤال این است که آیا امکان بروز اعتراضات اجتماعی بهدلیل شیوع کرونا فقط در دنیا وجود دارد؟ سؤال بعدی هم این است که آیا بروز این اعتراضات اجتناب ناپذیراست؟ پاسخ این یادداشت به هردوی این سؤالات منفی است. چندی پیش فارین پالیسی با انتشار یک یادداشت با عنوان «آیا کرونا ویروس میتواند در نقاط مختلف دنیا دولتها را تغییر دهد؟» با اشاره به اینکه کرونا ویروس میتواند باعث ایجاد ناآرامیهای اجتماعی در کشورهای مختلف شود هشدار میدهد دولتها باید منتظر بیکاری گسترده و ناآرامیهای اجتماعی باشند. نگرانی از بروز ناآرامیهای اجتماعی در اظهارات مقامات دولتهای مختلف قابل رصد است.
برای مثال اندونزی، ایتالیا، هنگکنگ، تایلند و مراکش از جمله کشورهایی هستند که مقامات آنها هشدار بروز شورشهای اجتماعی را دادهاند. بنابراین مشخص است مانند دیگر تأثیرات کرونا، احتمال بروز اعتراض و ناآرامی یکی از اثرات کرونا است که میتواند در هر کشوری رخ دهد.
واقعیت این است که پاندمی کرونا به همان میزان که میتواند به شهروندان هر کشوری این پیام را بدهد که شما تنها نیستید و این بحران، همه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را درگیر کرده است و در نتیجه دولت شما در ایجاد این شرایط چندان تقصیری ندارد، میتواند پیامی کاملاً متضاد هم با خود به همراه داشته باشد، اگر به تدریج شهروندان بر این موضوع آگاه شوند که سایر جوامع در حال کنترل این پاندمی و شرایط برآمده از آن هستند و با این قیاس، دچار آن احساس محرومیت نسبی گردند (این حس را گور در نظریه مشهور خود، یکی از دلایل خشونتورزی مردم معرفی میکند.)
از سوی دیگر باید به این پرسش بیندیشیم که آیا نارضایتی ناشی از پاندمی کرونا و آثار آن میتواند با اشکال دیگری از نارضایتی ترکیب شده و یا به صورت دیگر خشونتورزیهای سیاسی دربیاید؟ به عنوان نمونه آیا این نارضایتی میتواند محرک نارضایتیهای قومی، طبقهای و... گردد؟ هیچوقت نمیتوان حدس زد.
همچنین باید توجه کنیم امنیت زیستی، امنیت غذایی و امنیت اقتصادی دو نیاز بنیادین بشر است که میتواند به دلیل شیوع یک پاندمی و آثار منفی آن، انسانها را با ترس و دغدغهای روبهرو کند که برای رهایی از آن و یا مقابله یا ترس از دست دادن سلامت، دست به خشونت بزنند (از حیث بعد فردی و روانی)، با نگاهی به آرا و اندیشههای مکتب کپنهاگ و پیشگامان آن چون بری بوزان که از پنج حوزه امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی بر این مهم تأکید نمود که ناامنی در هرکدام از این حوزهها میتواند به سایر بخشها نیز سرایت کند.
در خصوص وضعیت برآمده از شیوع ویروس کرونا، جمع ناامنیهای اقتصادی و غذایی-زیستی با احساس محرومیت نسبی (ناشی از قیاس با دیگر کشورها و البته دیگر استانها و شهرها) میتواند موجب خشونتورزی (جمعی) گردد.
دقت کنیم یکی از ویژگیهای بحرانهای ناشی از اپیدمی و پاندمی بیماریها، خصیصه علممحور بودن آنها است.
در چنین بحرانهایی، تحقیقات و دانش برآمده از آن، اگر توسط گروهی متخصص و بیطرف صورت بگیرد، قابلیت این را دارد که از «سیاسی شدن» و در نتیجه «امنیتی شدن» بحرانهای برآمده از چنین بیماریهای پیشگیری کند.
از سوی دیگر معمولاً در شرایط اضطراری، حس وفاق و همبستگی در یک جامعه بیشتر شده و در نتیجه جامعه مهیای اعتماد به نهادها و ساختارهای مسئول در عرصه عمومی شود و به دلیل جدی بودن یک تهدید، به بازسازی اعتماد خود به حکومت بپردازد.
اما نکته مهم این است که خود نهادها و ساختارهای مسئول خود بهدست خود این اعتماد را ویران نکنند.
دستاورهای امیدبخش را در منازعات جناحی و رقابتهای باندی نابود نکنند و این پیام را به جامعه منتقل نکنند که جز منازعات بیپایان، هیچ اولویتی ندارند.
نکته دیگر آنکه ارائه اطلاعات دقیق، علمی و بیطرفانه به شهروندان میتواند از حس نارضایتی شهروندان کاسته و از خشونتهای احتمالی پیشگیری کند؛ زیرا آنچنان که رابرت گور میگوید «اگر شدیداً ناراضی باشیم، مستعد پذیرش ایدئولوژیهای جدید و باورهای سادهتری میشویم که بر درستی و سودمندی استفاده از خشونت تأکید میکند.»
گزارش دورهای، هماهنگ و مستند به شهروندان از اقدامات صورت گرفته در خصوص مقابله با این بحران در خصوص «اداره شایسته» نیز تأثیرگذار میباشد. از سوی دیگر همچنین «اقدامات جبرانساز حمایت اجتماعی» تا زمان عادی شدن شرایط و البته پس از آن، در اولویت برنامههای دولت قرار بگیرد.
این «اقدامات جبران ساز» بدون شک میتواند در فروکاستن حس نارضایتی شهروندان مؤثر باشد.
اقدامات شورای شهر در تغییر گفتمان از حکمرانی به حکمروایی شهری
زهرا نژادبهرام
عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران
تمدن بشری این روزها شاهد گسترش فزاینده شهری شدن جهان و جهانی شدن شهرها است. گویی در دل منشور نانوشته قرن بیســتویــکم، منشور نانوشته دیگری مبنی بر رشد شتابان شهرنشینی وجود دارد. این امر اداره امور شهرها را با انبوهی از مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیستمحیطی، فرهنگی، کالبدی- فضایی در عرصههای مختلف زیست شهری روبهرو میکند. در حقیقت، اداره شهرها در جوامع امروزی با دشواریها و فرصتهای بدیع و نوظهوری روبهروست که رویکردهای سنتی دیگر پاسخگوی آن نیست؛ رویکردهایی که تنها بر ابعاد و اصلاحات اقتصادی، اداری و تمرکزگرایی در سطح ملی و تمرکززدایی محلی تأکید داشتند. امروزه مسئولان شهری در دنیا و البته در ایران به دنبال رویکردهایی هستند که برنامهریزی و مدیریت شهری را بر اساس نیازها، پرسشها و اقتضائات زندگی شهروندان سامان دهد.
رویکردی که از آن به نام «حکمروایی شهری» یاد میشود.
حکمروایی شهری مبین رویکرد نوینی است که افزایش میزان مشارکت شهروندان و صاحبان منافع در فرآیندهای سیاستگذاری شهری، تقویت و اعتلای جامعه مدنی، بهبود کیفیت زندگی شهروندان، اعتلای امنیت، برابری و پایداری، کاهش فقر و فساد را در روابط دوسویه و افقی مد نظر دارد. حرکت در این مسیر، نیازمند شناسایی نارساییهای گذشته، بازاندیشی در الگوهای همکاری جهانی، تقویت نهادهای محلی و نوآوری در الگوهای نوین اداره شهرها و در نهایت عزم عمومی در بهرهبرداری از تمام ظرفیتهای موجود است.
در ایران نهادینه شدن حکمروایی شهری متکی به زمینهها و زیرساختهایی است که بسیاری از آنها ایجاد نشده یا قوام کافی پیدا نکرده است. بدیهی است که تغییر سریع قوانین و رویههای مدیریت شهری به آسانی و در کوتاهمدت میسر نیست و به یکسری اقدامات و اصلاحات تدریجی و فرآیندی نیاز دارد. اما در سالهای اخیر شورای اسلامی شهر تهران، به عنوان یکی از مظاهر حقوق شهروندی، در دوره پنجم فعالیت خود با شناسایی نارساییهای گذشته گامهایی را در این خصوص برداشته است تلاش برای برگزاری انتخابات دوره پنجم شورایاریها و تشریک مساعی با شورایاریها به عنوان نمایندگان ۳۵۴ محله شهر تهران، پیگیری راه اندازی تالار مجازی گفت و گوی شهری با هدف کسب نظرات شهروندان در خصوص تک تک پروژههای عمرانی و احداثی، تدوین دستورالعمل نحوه اولویتبندی پروژههای خرد مقیاس محلهای با تکیه بر مشارکت شهروندان، ممارست برای تحقق عدالت منطقهای از طریق هدایت بودجه شهرداری تهران برای مناطق کم برخوردار و محروم، تشکیل کمیتههای مناسب سازی فضاهای شهری در سطح مناطق ۲۲ گانه با حضور نمایندگان جامعه معلولین و کسب آرای آنان در چگونگی اولویتبندی پروژهها و منوط شدن بهرهبرداری از پروژههای شهری به دریافت تأییدیه از نمایندگان جامعه معلولین، راه اندازی کمپین آرزوهای شهر تهران در راستای تقویت انگیزه مشارکت شهروندان در سطح محلات، تلاش برای رفع فضاهای بی دفاع شهری به منظور تقویت حس امنیت زنان و کودکان و نقش آفرینی مؤثر آنان در فضاهای عمومی، عنایت به عدالت جنسیتی در پستهای مدیریتی شهرداری تهران، برنامهریزی در راستای شهر دوستدار کودک و سالمند، راه اندازی سامانه شفافیت و بارگذاری اطلاعات مربوط به جزییات قراردادهای سرمایهگذاری، پژوهشی، نحوه عملکرد بودجه و گزارشات مالی شهرداری، اطلاعات مدیران و کارکنان شهرداری، اطلاعات شهرسازی و سایر اطلاعات مربوط به شرکتها و سازمان های ذیل شهرداری تهران، چکیده ای از اقدامات شورای شهر تهران در طی سه سال گذشته برای تقویت حکمروایی شهری و تقویت برنامه ریزی از پایین به بالا در کلانشهر تهران به شمار میرود. همچنین در سند عملیاتی برنامه سوم توسعه شهر تهران، ارتقای نقشآفرینی و مشارکت مؤثر شهروندان از طریق راهبردها و سیاستها و اقدامات پیشبینی شده است که در ۵ سال آتی باید مورد اجرا، پایش و ارزیابی قرار گیرند.
بیشک، موارد یاد شده با کاستیهایی نیز روبروست که بهینهسازی و تعمیق آنها در راستای حکمروایی شهری مستلزم زمان و برنامهریزی کوتاه مدت و بلند مدت است. اما آنچه آشکار و مبرهن است، ضرورت مدیریت یکپارچه شهری و همکاریهای چندجانبه جهت تسریع در تصمیم گیری و عملیاتی شدن حکمروایی شهری است. قانون شهرداری ها مصوب ۱۳۳۴ در زمان خود تقریباً قانون کاملی به حساب می آید. ولی در طول زمان صدها قانون دیگر تصویب شد که بصورت مستقیم و غیرمستقیم موجب شد این قانون دستخوش تغییراتی شود بطوری که ۴۰درصد از وظایف مصوب ۱۳۳۴ با رویکرد تمرکز گرایی از شهرداری سلب و به ادارات و وزارتخانه های دیگر واگذار شده است. لذا نقصانهای ساختاری عدم تحقق مدیریت یکپارچه شهری و تضعیف مدیریت محلی در بازه زمانی بلندمدت نیازمند اصلاح قوانین و اسناد بالادستی است اما در کوتاه مدت بازخوانی و بازطراحی امور در قالب مدیریت هماهنگ شهری و از طریق تشکیل شوراها و کارگروههای هماهنگی از جمله، کارگروه مشترک شهرداری تهران- وزارت بهداشت، وزارت کار و دادستان تهران با هدف یکپارچگی تصمیم گیری ها در حوزه شناسایی و رفع خطر از بناهای ناایمن شهرتهران یا در بستر مجموعه شهری تهران، تشکیل شورای هماهنگی بین شهری با هدف مدیریت و کنترل ترافیک و صیانت از حریم پایتخت به عنوان ذخیر توسعه آتی که با توجه به پیوستگی مسائل، تقویت هماهنگی در حوزه تصمیم گیری و تصمیم سازی میتواند در رفع مسائل مترتب بر مجموعه شهری و کلانشهر تهران مثمر ثمر باشد.
نهایتاً آنکه الگوی حکمرانی خوب یکی از موفقیتآمیزترین الگوها در زمینه اداره امور عمومی با معیارهایی نظیر پاسخگویی، حاکمیت قانون، شفافیت و مشارکت، به عنوان اثربخشترین، کم هزینهترین و پایدارترین شیوه اعمال مدیریت نظام پیچیده و چند سطحی است و لذا مدیریت شهری به تنهایی و به شکل سنتی با توجه به پیچیدگی مشکلات و تعدد نهادهای تصمیمگیر جوابگوی اداره بهینه شهرها نیست و در حال حاضر رویکرد حکمروایی خوب با دخیل کردن مردم در امور مربوط به سرنوشتشان به دنبال تسهیل مشارکت فعال و خودجوش است که در این مسیرهمراهی سایر دستگاهها و سازمانهای تصمیمگیر در سطح محلی لازم و ضروری است. مدیریت محلی زمانی میتواند تصویر متناسبی از عزم خود را برای مدیریت افقی تعریف کند که بستری متشکل و سازوکارمند از فرصتهای مشارکت را در قالب حس تعلق ، امید و مسئولیت در برنامهریزی و اقدام تبیین کرده باشد.
عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران
تمدن بشری این روزها شاهد گسترش فزاینده شهری شدن جهان و جهانی شدن شهرها است. گویی در دل منشور نانوشته قرن بیســتویــکم، منشور نانوشته دیگری مبنی بر رشد شتابان شهرنشینی وجود دارد. این امر اداره امور شهرها را با انبوهی از مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیستمحیطی، فرهنگی، کالبدی- فضایی در عرصههای مختلف زیست شهری روبهرو میکند. در حقیقت، اداره شهرها در جوامع امروزی با دشواریها و فرصتهای بدیع و نوظهوری روبهروست که رویکردهای سنتی دیگر پاسخگوی آن نیست؛ رویکردهایی که تنها بر ابعاد و اصلاحات اقتصادی، اداری و تمرکزگرایی در سطح ملی و تمرکززدایی محلی تأکید داشتند. امروزه مسئولان شهری در دنیا و البته در ایران به دنبال رویکردهایی هستند که برنامهریزی و مدیریت شهری را بر اساس نیازها، پرسشها و اقتضائات زندگی شهروندان سامان دهد.
رویکردی که از آن به نام «حکمروایی شهری» یاد میشود.
حکمروایی شهری مبین رویکرد نوینی است که افزایش میزان مشارکت شهروندان و صاحبان منافع در فرآیندهای سیاستگذاری شهری، تقویت و اعتلای جامعه مدنی، بهبود کیفیت زندگی شهروندان، اعتلای امنیت، برابری و پایداری، کاهش فقر و فساد را در روابط دوسویه و افقی مد نظر دارد. حرکت در این مسیر، نیازمند شناسایی نارساییهای گذشته، بازاندیشی در الگوهای همکاری جهانی، تقویت نهادهای محلی و نوآوری در الگوهای نوین اداره شهرها و در نهایت عزم عمومی در بهرهبرداری از تمام ظرفیتهای موجود است.
در ایران نهادینه شدن حکمروایی شهری متکی به زمینهها و زیرساختهایی است که بسیاری از آنها ایجاد نشده یا قوام کافی پیدا نکرده است. بدیهی است که تغییر سریع قوانین و رویههای مدیریت شهری به آسانی و در کوتاهمدت میسر نیست و به یکسری اقدامات و اصلاحات تدریجی و فرآیندی نیاز دارد. اما در سالهای اخیر شورای اسلامی شهر تهران، به عنوان یکی از مظاهر حقوق شهروندی، در دوره پنجم فعالیت خود با شناسایی نارساییهای گذشته گامهایی را در این خصوص برداشته است تلاش برای برگزاری انتخابات دوره پنجم شورایاریها و تشریک مساعی با شورایاریها به عنوان نمایندگان ۳۵۴ محله شهر تهران، پیگیری راه اندازی تالار مجازی گفت و گوی شهری با هدف کسب نظرات شهروندان در خصوص تک تک پروژههای عمرانی و احداثی، تدوین دستورالعمل نحوه اولویتبندی پروژههای خرد مقیاس محلهای با تکیه بر مشارکت شهروندان، ممارست برای تحقق عدالت منطقهای از طریق هدایت بودجه شهرداری تهران برای مناطق کم برخوردار و محروم، تشکیل کمیتههای مناسب سازی فضاهای شهری در سطح مناطق ۲۲ گانه با حضور نمایندگان جامعه معلولین و کسب آرای آنان در چگونگی اولویتبندی پروژهها و منوط شدن بهرهبرداری از پروژههای شهری به دریافت تأییدیه از نمایندگان جامعه معلولین، راه اندازی کمپین آرزوهای شهر تهران در راستای تقویت انگیزه مشارکت شهروندان در سطح محلات، تلاش برای رفع فضاهای بی دفاع شهری به منظور تقویت حس امنیت زنان و کودکان و نقش آفرینی مؤثر آنان در فضاهای عمومی، عنایت به عدالت جنسیتی در پستهای مدیریتی شهرداری تهران، برنامهریزی در راستای شهر دوستدار کودک و سالمند، راه اندازی سامانه شفافیت و بارگذاری اطلاعات مربوط به جزییات قراردادهای سرمایهگذاری، پژوهشی، نحوه عملکرد بودجه و گزارشات مالی شهرداری، اطلاعات مدیران و کارکنان شهرداری، اطلاعات شهرسازی و سایر اطلاعات مربوط به شرکتها و سازمان های ذیل شهرداری تهران، چکیده ای از اقدامات شورای شهر تهران در طی سه سال گذشته برای تقویت حکمروایی شهری و تقویت برنامه ریزی از پایین به بالا در کلانشهر تهران به شمار میرود. همچنین در سند عملیاتی برنامه سوم توسعه شهر تهران، ارتقای نقشآفرینی و مشارکت مؤثر شهروندان از طریق راهبردها و سیاستها و اقدامات پیشبینی شده است که در ۵ سال آتی باید مورد اجرا، پایش و ارزیابی قرار گیرند.
بیشک، موارد یاد شده با کاستیهایی نیز روبروست که بهینهسازی و تعمیق آنها در راستای حکمروایی شهری مستلزم زمان و برنامهریزی کوتاه مدت و بلند مدت است. اما آنچه آشکار و مبرهن است، ضرورت مدیریت یکپارچه شهری و همکاریهای چندجانبه جهت تسریع در تصمیم گیری و عملیاتی شدن حکمروایی شهری است. قانون شهرداری ها مصوب ۱۳۳۴ در زمان خود تقریباً قانون کاملی به حساب می آید. ولی در طول زمان صدها قانون دیگر تصویب شد که بصورت مستقیم و غیرمستقیم موجب شد این قانون دستخوش تغییراتی شود بطوری که ۴۰درصد از وظایف مصوب ۱۳۳۴ با رویکرد تمرکز گرایی از شهرداری سلب و به ادارات و وزارتخانه های دیگر واگذار شده است. لذا نقصانهای ساختاری عدم تحقق مدیریت یکپارچه شهری و تضعیف مدیریت محلی در بازه زمانی بلندمدت نیازمند اصلاح قوانین و اسناد بالادستی است اما در کوتاه مدت بازخوانی و بازطراحی امور در قالب مدیریت هماهنگ شهری و از طریق تشکیل شوراها و کارگروههای هماهنگی از جمله، کارگروه مشترک شهرداری تهران- وزارت بهداشت، وزارت کار و دادستان تهران با هدف یکپارچگی تصمیم گیری ها در حوزه شناسایی و رفع خطر از بناهای ناایمن شهرتهران یا در بستر مجموعه شهری تهران، تشکیل شورای هماهنگی بین شهری با هدف مدیریت و کنترل ترافیک و صیانت از حریم پایتخت به عنوان ذخیر توسعه آتی که با توجه به پیوستگی مسائل، تقویت هماهنگی در حوزه تصمیم گیری و تصمیم سازی میتواند در رفع مسائل مترتب بر مجموعه شهری و کلانشهر تهران مثمر ثمر باشد.
نهایتاً آنکه الگوی حکمرانی خوب یکی از موفقیتآمیزترین الگوها در زمینه اداره امور عمومی با معیارهایی نظیر پاسخگویی، حاکمیت قانون، شفافیت و مشارکت، به عنوان اثربخشترین، کم هزینهترین و پایدارترین شیوه اعمال مدیریت نظام پیچیده و چند سطحی است و لذا مدیریت شهری به تنهایی و به شکل سنتی با توجه به پیچیدگی مشکلات و تعدد نهادهای تصمیمگیر جوابگوی اداره بهینه شهرها نیست و در حال حاضر رویکرد حکمروایی خوب با دخیل کردن مردم در امور مربوط به سرنوشتشان به دنبال تسهیل مشارکت فعال و خودجوش است که در این مسیرهمراهی سایر دستگاهها و سازمانهای تصمیمگیر در سطح محلی لازم و ضروری است. مدیریت محلی زمانی میتواند تصویر متناسبی از عزم خود را برای مدیریت افقی تعریف کند که بستری متشکل و سازوکارمند از فرصتهای مشارکت را در قالب حس تعلق ، امید و مسئولیت در برنامهریزی و اقدام تبیین کرده باشد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
همدلی و همراهی با مردم در یک کنسرت آنلاین
-
از بس غصه خوردم باید قلبم را عمل کنم
-
خبرهای خوش برای مردم
-
توافق های بلندمدت از چین و عراق تا افغانستان و روسیه
-
محصولات چند رسانهای «ایران»
-
صفحه فرهنگی آخر هفته
-
صفحه ویژه ایران قرن
-
رایزنی پاستور با بهارستان برای تفکیک وزارت صمت
-
از استقلال و حریت مجلس دفاع کنید
-
کرونا ازدواجها را ساده کرد
-
تأمل و تفأل در گذرگاه فرهنگ وهنر
-
به غم اجتماعی دامن نزنید
-
ایجاد ۸ هزار شغل درمناطق محروم ساحلی
-
کی دوباره با یکسری غریبه دورهم جمع میشویم؟
-
رونمایی از بی.ام.دبلیوی متهم در دادگاه
-
در مسیر همکاریهای راهبردی
-
تبعات اجتماعی کرونا
-
اقدامات شورای شهر در تغییر گفتمان از حکمرانی به حکمروایی شهری
اخبارایران آنلاین